ماتریس تعیین جهت سیاستگذاریها یا DPM (Directional Policy Matrix) روشی است که در آن به تعیین ضوابطی پرداخته میشود که بر اساس آن بتوان راجع به جذابیت یا عدم جذابیت دورنمای یک کسبوکار قضاوت کرد. این ماتریس که گاهی Shell/DPM هم خوانده میشود به موقعیت کنونی یک واحد کسبوکار از نظر قوت یا ضعف در صنعت و زیستبوم خود هم میپردازد.
ادامه مطلبماتریس تحلیل اهمیت-عملکرد یا IPA (Importance Performance Analysis) یکی از ابزارهای برنامهریزی سبد است که با هدف رفع برخی از نواقص ماتریسهای BCG و GE به کار میرود. البته این ابزار تحلیل کاربردهای بسیار زیادی دارد از جمله در: توریسم، آموزش و تحصیلات، حکمرانی الکترونیک، رستوران و حوزههای مختلف دیگر.
ادامه مطلبدر این مقاله به دنبال معرفی ماتریس بوستون یا BCG به عنوان اصلیترین، قدیمیترین و پرکاربردترین ابزار برنامهریزی سبد هستم.
ادامه مطلباینجا میخواهم ماتریس GE را به عنوان یکی از ابزارهای برنامهریزی سبد کسبوکار معرفی کنم. به این ماتریس، شبکه برنامهریزی هم میگویند. ماتریس GE یکی از پرکاربردترین ابزار برنامهریزی استراتژیک برای شرکت مادر است که در آن برخی از اشکالات ماتریس BCG رفع شده است.
ادامه مطلبدر این نوشته به دنبال معرفی مدل ارزیابی موقعیت و اقدام استراتژیک یا SPACE (Strategic Position and Action Evaluation) به عنوان یکی از ابزارهای برنامهریزی سبد کسبوکار هلدینگ هستم. در مقاله «برنامهریزی راهبردی هلدینگ» سطوح مختلف استراتژی را توضیح دادم. آنجا گفتم که طرحریزی راهبردی هلدینگ دو بخش اساسی دارد: برنامهریزی سبد و راهبردهای سرپرستی. هر یک از […]
ادامه مطلب