بعد از اینکه راهبردهای هلدینگ تدوین شد نوبت به اجرای راهبردها میرسد. اجرای راهبردهای جدید بنگاه مادر همواره مستلزم ایجاد تغییرات در هلدینگ و تغییر در رویکرد مادری است. هدف از این تغییرات در هلدینگ هم ارتقاء توانایی ارزشآفرینی سازمان مادر است. تجربه نشان داده که مدیران بنگاه مادر، غالباً دشواری ایجاد تغییرات در رویکرد مادری را دست کم میگیرند.
آنها استدلال میکنند که: «ما همگی مدیران مجرب و حرفهای هستیم، به محض اینکه نیازهایی را که باید برآورده شوند تعریف کنیم، میتوانیم آن را انجام دهیم». اما بر خلاف تصور موجود، اغلب بازسازی سبد و همسو کردن آن با رویکردهای مادری، آسانتر از تغییر رویکرد مادری به منظور سازگاری با نیازهای سبد است. اما چرا تغییرات در هلدینگ همواره به سختی انجام میشود.
نخستین علتی که تغییر را دشوار میسازد اهمیت نقشههای ذهنی در اذهان مدیران سازمان است. برخی از قسمتهای این نقشههای ذهنی، عمیقاً ریشه در ویژگیهای شخصیتی، ارزشها و تجربه سالیان آنها دارد. برخی از آنها ریشه کمتری دارند اما متأسفانه نمیتوان به راحتی آنها را شناسایی کرد.
فرایند بازنگری استراتژی بنگاه مادر و ایجاد مزیت مادری، به نوعی یک روش تغییر نقشههای ذهنی مدیران سازمان مادر است، اما این امر صرفاً بخشهای کمریشهتر نقشهها را تغییر میدهد در حالی که بخش قابل توجهی از این نقشههای ذهنی ریشههای عمیقی در شخصیت مدیران دارد.
راه حل محتمل دیگری هم برای ایجاد تغییرات در هلدینگ وجود دارد و آن عبارت است از تغییر مدیران سازمان مادر. اما این کار هم با ریسکها و مخاطرات مخصوص به خود همراه است. ممکن است مدیرانی با نقشه ذهنی و مهارت مورد نظر موجود نباشند و یا شناسایی شخصیت مدیران و تطبیق آن با ویژگیهای مد نظر امری دشوار باشد. با این حال اولین و مهمترین عامل در ایجاد تغییرات در هلدینگ نقشههای ذهنی مدیران هلدینگ است.
دومین دلیل دشواری سازماندهی تغییرات در رویکرد مادری این است که قسمت اعظم ارزشآفرینی مد نظر در سازمان مادر از طریق روابط ایجاد میشود. زمانی که راهبرد سازمان مادر تغییر میکند متعاقب آن رویکردهای مادری هم تغییر خواهد کرد. زمانی که در رویکرد مادری تغییراتی ایجاد میشود، به ویژه زمانی که مدیران جدید به سازمان مادر یا به کسب و کار ملحق میشوند، روابط قدیمی از بین میروند و روابط جدیدی باید شکل گیرند.
مدیران سازمان مادر به دنبال این هستند که روابط را همانگونه که مد نظرشان است ایجاد و ساماندهی کنند. اما غالباً این روابط جدید به گونهای که طراحی شدهاند به وجود نمیآیند. در ایجاد این روابط این موضوع باید به عنوان یک واقعیت مد نظر قرار گیرد که: روابط مادری اثربخشاند اما این روابط نمیتوانند به فرمان مدیریت ایجاد شوند.
سومین دلیل دشواری تغییرات در هلدینگ و به تبع آن در رویکرد مادری، این است که ویژگیهای مادری غالباً در هم تنیدهاند و به طور متقابل یکدیگر را تقویت میکنند. همانگونه که در مقاله «ویژگیهای شرکت هلدینگ» توضیح داده شد سازمان مادر ۵ ویژگی دارد: نقشههای ذهنی هلدینگ، ساختارها، سیستمها و فرایندهای مادری، وظایف، خدمات مرکزی و منابع، کارکنان و مهارتها، قراردادهای عدم تمرکز.
اگر چه این پنج ویژگی به صورت مستقل قابل ارزیابی و بررسی هستند اما هیچ کدام به صورت مستقل از یکدیگر عمل نمیکنند و بر همدیگر اثرات متقابل داشته و یکدیگر را تقویت میکنند. به عنوان مثال ساختارها، سیستمها و فرایندهای مادری طبیعتاً نشأت گرفته از نقشههای ذهنی مدیران هلدینگ است و برعکس این ساختارهای و سیستمها بر نقشههای ذهنی مدیران اثرگذار است. برای سایر ویژگیها نیز این موضوع صادق است.
بنابراین ایجاد تغییر در هر یک از ابعاد سازمان مادر به تنهایی امکانپذیر نیست و برای ایجاد تغییرات در هلدینگ نیازمند دیدگاهی همهجانبه و سیستمی هستیم. بدین معنا که تمام ابعاد و ویژگیهای هلدینگ را به صورت یکپارچه و سازماندهی شده به سمت تغییرات مدنظر حرکت دهیم؛ این موضوع ایجاد تغییرات در هلدینگ را با چالشهای و سختیهایی مواجه میکند.
زمانی که قرار است تغییراتی در سازمان هلدینگ اتفاق بیفتد، مسئول بخشی از این تغییرات شرکت هلدینگ است و مسئول بخش دیگر کسب و کارها و شرکتهای تابعه. در درجه اول زمان ایجاد تغییرات در هلدینگ، تفکیک سهم سازمان مادر از سهم کسب و کارها هرگز کار آسانی نیست. عملکرد ضعیف در ایجاد تغییرات ممکن است حاصل کار سازمان مادر باشد یا شرکتهای تابعه. تشخیص این موضوع اغلب دشوار است.
علاوه بر این انتقال پیام و دستورالعملهای تغییرات در هلدینگ اغلب در سلسله مراتب به درستی اتفاق نمیافتد. آییننامهها و ابلاغیهها از طرف سیاستگذاران رأس هم هلدینگ به مجریان سطوح میانی و کارشناسی ابلاغ میشود. سلسله مراتب سازمانی مانع مهمی بر سر راه انتقال صحیح این ابلاغیهها و آییننامهها است. از طرفی انتقادات و بازخودها از سطوح پایین به بالا نیز به همین دلیل به درستی منتقل نمیشود. مجموعه این عوامل سبب میشود تغییرات در هلدینگ به سختی اتفاق بیفتد.
با بررسی هر یک از پنج نوع ویژگی مادری و نقش آن در ایجاد تغییرات، فرایند تغییر به بهترین وجه درک خواهد شد. تغییر اثربخش حاصل تفکر در مورد تصمیمهایی است که در هر یک از این پنج نمونه ویژگیهای مادری مورد نیاز است.
در مقاله مربوط به بررسی ویژگیهای ۵ گانه هلدینگ اشاره شد که انجام اقدامی که بر نقشههای ذهنی مدیران مادر تأثیر بگذارد آسان نیست، بلکه این نقشههای ذهنی مدیران است که سایر ویژگیهای مادر را تحت تأثیر قرار میدهد. در ادامه چند مورد موفق از تغییرات در هلدینگ را خدمت شما شرح خواهم داد.
در این رویکرد، تغییرات در هلدینگ با تأکید بر کارآمدتر کردن شرکت مادر در اجرای راهبردهای موجود بنگاه مادر صورت میگیرد. در یک شرکت موفق این امر در نتیجه انتصاب یک مدیرعامل جدید تحقق یافت. مدیر عامل جدید با سبک سرپرستی کنترل راهبردی و استراتژی قدیمی بنگاه مادر مشکلی نداشت. بنابراین به منظور ایجاد مهارتهای جدید مادری تغییرات زیر را انجام داد:
در نمونه دومی که در اینجا به آن میپردازیم، یک هلدینگ آمریکایی بررسی میشود که استراتژی بنگاه مادر قبلی آن ارزشآفرینی ناچیزی داشت و به طور گستردهای متنوعسازی شده بود. شرکت بعد از متوازن کردن سرمایهگذاریهای خود در اروپا به دنبال افزایش سرمایهگذاریهایش در ایالات متحده بود.
مدیر عامل جدید، یکی از بزرگترین کسب و کارها در ایالات متحده را با متمرکز کردن توجه مدیریت بر سودآوری، تعدیل نیرو و کاهش دیوانسالاری، با موفقیت بهبود بخشید. اقداماتی که این مدیر عامل در حوزههای مختلف به منظور ایجاد تغییرات در هلدینگ انجام داد به شرح زیر است:
چالش رایجی که در مقابل بسیاری از شرکتهای مادر قرار دارد بویژه در برابر شرکتهایی که سبد خود را بر طیف محدودی از کسب و کارها متمرکز کردهاند عبارت است از: افزایش ارزشی که از ارتباطها حاصل میشود.
در این بخش هلدینگی مورد بررسی قرار میگیرد که سبدی از کسب و کارهای عمدهفروشی و خردهفروشی در زمینه محصولات مشابه دارد. مجموعهای از متنوعسازیهای ناموفق، به تصمیمی مبنی بر تمرکز مجدد هر زیرمجموعه سبد و یافتن روشهای افزایش عملکرد از طریق ارتباطها منجر شده است.
مدیر عامل به منظور ایجاد تغییرات در هلدینگ از ویژگیهای متمایز مادری را شروع کرد تا از استراتژی ارزشآفرینی پشتیبانی کند:
پس از سه سال استراتژی جدید در برخی از حوزهها، اما نه در تمام آنها، مفید واقع شد. سازمان مادر، روشهای ایجاد ارتباطهای ارزشمند در سه کارگروه از پنج کارگروه اصلی را بسط داد.
آنچه در این مقاله مطرح شد تبیین سختی ایجاد تغییرات در هلدینگ و دلایل آن بود. اشاره شد که ایجاد تغییرات در هر سازمان هلدینگ مستلزم وجود یک نگاه سیستمی و همه جانبه است. ویژگیهای مختلف سازمان مادر به هم وابستهاند و یکدیگر را تقویت میکنند؛ لذا نمیتوان به صورت مستقل اعمال تغییرات را در یک حوزه انجام داد و همه ابعاد سازمان بصورت هماهنگ باید از تغییر متأثر شوند.
دیدگاه خود را بیان کنید