مکاتب ۱۰ گانه استراتژی

مکاتب استراتژی

می‌توان گفت مکاتب استراتژی نشات گرفته از تاریخچه استراتژی است.؛ هر مکتب و نظریه مدعی است که به خوبی می‌تواند الگوی شکل گیری راهبردهای سازمان‌ها را تبیین کند. بررسی ادبیات عظیم مدیریت استراتژیک ما را به ده نقطه‌نظر می‌رساند که ما آن را مکاتب استراتژی می‌نامیم. در مقاله «پارادایم‌های استراتژی» سه پارادایم اصلی را معرفی کردم: تجویزی، توصیفی و تلفیقی. هر یک از مکاتب استراتژی در سطحی پایین‌تر زیرمجموعه یکی از این پارادایم‌ها هستند که در این مقاله به آن می‌پردازم. آنچه در اینجا بیان می‌شود مبتنی بر دیدگاه هنری مینتزبرگ است.

فهرست مطالب

مکاتب استراتژی مبتنی بر پارادایم تجویزی

سه مکتب زیرمجموعه این پارادایم هستند: طراحی، برنامه‌ریزی و موقعیت‌یابی. این مکاتب مربوط به طبیعت استراتژی می‌باشند بدین معنی که بیشتر با این مسأله سر و کار دارند که استراتژی‌ها چگونه باید به شکل قاعده در آیند و از قبل تدبیر شوند؛ نه اینکه چگونه الزاماً شکل می‌گیرند. در ادامه هر یک از این مکاتب را شرح می‌دهم.

مکتب طراحی (Design School)

اولین مکتب، مکتب طراحی است که در دهه ۱۹۶۰ ارائه شد و پایه و چارچوبی برای به وجود آمدن دو مکتب دیگر فراهم کرد. این مکتب یکی از مؤثرترین نگرش‌های فرایندی در امر شکل‌گیری استراتژی است. بر اساس این فرایند، شکل‌گیری استراتژی حاصل مواجهه نقاط ضعف و قوت و فرصت‌ها و تهدیدها است. پیروان این مکتب به دنبال خلق استراتژی‌های بی‌نظیر و ساده‌ای هستند که بر شکل فرصت‌ها و استفاده مناسب از نقاط قوت استوار است. مدل پایه این مکتب در شکل زیر نشان داده شده است.

مدل پایه مکتب طراحی

صرف نظر از عوامل محدودکننده و ترغیب‌کننده داخلی و خارجی، دو عامل مهم دیگر نیز در مدل مفهومی این مکتب مورد توجه قرار گرفته است که عبارتند از: ارزش‌های اصلی و مسئولیت‌های اجتماعی. این امر بدین معناسب که توجه به بایدها و نبایدها و اعتقادات سازمانیدر کنار معیارهای اخلاقی و ارزش‌های اجتماعی از جمله موضوعاتی هستند که در ایجاد و شکل‌گیری استراتژی‌ها و نیز انتخاب و گزینش آنها در این مکتب از تأثیر بسزایی برخوارد است.

بر خلاف مکاتب استراتژی کلاسیک که بر محور عقلانیت استوار هستند، در این مکتب سعی بر آن است تا به جای اینکه ابتدا تجویز صورت گیرد و سپس عمل، از ابتدا به گونه‌ای فکر شود که بتوان در عمل نیز آنها را محقق ساخت.

سازمان مناسب مکتب طراحی

برای اینکه بتوان در یک سازمان از این مکتب بهره گرفت و سازمان بتواند مبتنی بر آن راهبردهای خود را انتخاب کند چهار ویژگی زیر مورد نیاز است:

  • جمع‌آوری و نگهداری کلیه اطلاعات مورد نیاز جهت تنظیم استراتژی
  • شناسایی و تعیین اهداف سازمانی با تمرکز بر دانش، تجربیات و ارزیابی موقعیت داخلی و خارجی سازمان
  • امکان محقق‌سازی اهداف و قابلیت پیش‌بینی و تعیین موقعیت‌های آتی
  • توسعه و تدوین استراتژی به صورت گروهی و با تمرکز بر کلیه امکانات و منابع موجود

تاریخچه مکتب طراحی

پایه‌های اصلی این مکتب به دنبال مطالعات علمی و تحقیقاتی که در دو دانشگاه کالیفرنیا و ام آی تی در نیمه اول قرن ۲۰ صورت گرفت بنا شد. این مکتب را می‌توان به دنبال رویکرد تجاری که دانشگاه هاروراد مروج آن بود، به عنوان مکتب غالب دنیای مدیریت آن زمان به حساب آورد، که توانست تا سال ۱۹۷۰ نیز دوام بیاورد.

ویژگی‌های مکتب طراحی

از جمله ویژگی‌های مکتب طراحی می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • مبتنی بر فرایند است.
  • معتقد است که استراتژی باید بی‌همتا و منحصر به فرد بوده و دارای ویژگی‌های خاص برای هر سازمان باشد.
  • از مواجهه قوت‌ها، ضعف‌ها، فرصت‌ها و تهدیدها به خلق استراتژی می‌پردازد.
  • تمرکز بر اعتقادات و ارزش‌های کلیدی دارد.
  • تمرکز بر مسئولیت‌های اجتماعی و معیارهای مورد توجه مدیران دارد.
  • تأکید بر سادگی و سهولت کاربرد استراتژی دارد.
  • شکل‌گیری استراتژی را یک فرایند مستمر و قابل کنترل می‌داند.
  • در مکتب طراحی، مدیران اجرایی طراحان و معماران استراتژی هستند.
  • استراتژی‌ها محدود، کم‌تنوع و با تمرکز بر مزیت‌های رقابتیشان توسعه می‌یابند.
  • استراتژی از ابتدا به گونه‌ای اتخاذ می‌شود تا قابل اجرا باشند.
  • به دلیل نااطمینانی در عوامل SWOT با عدم قطعیت و ابهام مواجه است.
  • مکتب طراح نشان‌دهنده نگرش‌های استراتژیک است.
  • در مکتب طراحی تفکر برای عمل، از تنظی استراتژی جدا است و این امر در بالاترین سطح صورت می‌گیرد.
  • در مکتب طراحی، مفاهیم اصلی با تغییر مدیران تغییر می‌کند.
  • در مکتب طراحی، استراتژی کاربردی، عموماً منحصر به فرد است.
  • امروزه مکتب طراحی، استراتژی را به عنوان یک زاویه دید مطرح ساخته و طراحی خلاقانه آن را مورد تأیید قرار می‌دهد.

تکنیک‌ها و ابزارهای مکتب طراحی

دو گروه اصلی از تکنیک‌ها و ابزارها در این مکتب از مکاتب استراتژی وجود دارد که عبارتند از:

  • مدل‌ها و تکنیک‌های فرموله کردن استراتژی مبتنی بر ارزیابی نقاط قوت و ضعف و فرصت‌ها و تهدیدها (SWOT). از جمله ماتریس عوامل داخلی و خارجی و ماتریس‌های پورتفولیو را می‌توان به عنوان ابزارهای پشتیبان این مکتب نام برد.
  • مدل‌ها و تکنیک‌های ارزیابی، گزینش و انتخاب استراتژی نظیر ماتریس برنامه‌ریزی کمی

مکتب برنامه‌ریزی (Planning School)

دومین مکتب، مکتب برنامه‌ریزی است که این مکتب هم در همان دهه ۱۹۶۰ ارائه شد و ناگهان کتاب‌های زیادی در مورد آن چاپ شد. بر اساس این مکتب استراتژی را باید به صورت فرایندی جداشدنی‌تر و سیستماتیک از طراحی رسمی دید. البته این تفکر در دهه ۱۹۸۰ جای خود را به سومین مکتب یعنی مکتب موقعیت‌یابی داد که آن را در بخش بعد توضیح خواهم داد.

مکتب برنامه‌ریزی از جهات زیادی مشابه مکتب طراحی است که در بخش قبل به آن پرداختم. اما در مکتب برنامه‌ریزی یک اصل به عنوان پایه‌های طراحی بنیان گذاشته شده که حاکی از قابلیت تقسیم و اجرای گام به گام توالی منطقی از اقدامات است که در مکتب طراحی در قالب یک فرایند یکپارچه رواج یافته بود. بر این اساس مکتب برنامه‌ریزی یک فرایند رسمی و قابل مدلسازی است که بر مبنای آن می‌توان اهداف، برنامه‌ها، طرح‌های عملیاتی و بودجه را در قالب برنامه راهبردی، برنامه عملیاتی و برنامه‌ریزی بودجه تدوین و در دوره‌های و سطوح مختلف زمانی و سازمانی به مرحله اجرا گذاشت. با گسترش کابرد این مکتب واحدهای سازمانی و پرسنل متولی برنامه‌ریزی در شرکت‌ها و سازمان‌ها جایگاه بالاتری یافته و نقشی کلیدی را به جای مدیر عالی ایفا کردند.

تاریخچه مکتب برنامه‌ریزی

به موازات ترویج مکتب طراحی، مکتب برنامه‌ریزی هم ابداع شد. این فرایند از سال ۱۹۶۵با نظریه‌پردازی آنسوف آغاز و تا سال ۱۹۸۰ با پایه‌ریزی مدیریت استراتژیک ادامه یافت. این مکتب بیش از هر چیز دیگر تحت تأثیر کتاب استراتژی شرکت که توسط آنسوف از گروه هاروارد در سال۱۹۶۵ به چاپ رسید، قرار گرفت.

یکی از دلایل عمده‌ای که منجر به رشد و توسعه کیفی قابل ملاحظه برنامه‌ریزی استراتژیک شده است، مقابله با پیچیدگی جنبه کمی بوده است. بسیاری از ایده‌ها و یا مدل‌های مکتب طراحی، الگوهایی قابل تکرار در مکتب برنامه‌ریزی می‌باشند. نکته دیگر توجه به چگونگی کاربردی ساختن جنبه‌های تئوریک مکتب برنامه‌ریزی است که توسط پیتر و لورنج در سال ۱۹۷۹ انجام شد. آنها در تحقیقات خود بیشتر بر فرایند رسمی برنامه‌ریزی جهت تدوین استراتژی شرکت تأکید داشتند.

ویژگی‌های مکتب برنامه‌ریزی

از جمله ویژگی‌های مکتب برنامه‌ریزی می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • مبتنی بر توالی منطقی اقدامات و در قالب یک برنامه مشخص است.
  • نقش اصلی را پرسنل برنامه‌ریز به جای مدیران عالی ایفا می‌کنند.
  • سازمان‌ها و افراد متولی برنامه‌ریزی در شرکت‌ها و سازمان‌ها از جایگاه بالاتری برخوردار هستند.
  • تدوین استراتژی حاصل یک فرایند مستمر برنامه‌ریزی است.
  • برنامه حاصله، مبتنی بر فرد (مدیر) نیست. بلکه حاصل تلاشی نظام‌یافته در راستای فرایند برنامه‌ریزی است.
  • فرایند برنامه‌ریزی، برنامه تولید می‌کند و نه الزاماً استراتژی
  • مکتب برنامه‌ریزی در سازمان‌هایی با بروکراسی ماشینی و محیط‌های ایستا کاربرد دارد.
  • با ترجمان استراتژی در قالب برنامه‌های عملیاتی و نیز بیان ریالی آنها (بودجه‌ریزی) قابلیت پیاده‌سازی و محقق‌سازی راهبردها افزایش می‌یابد.
  • نتایج استراتژی قابل کنترل هستند (فرایند رسمی برنامه‌ریزی).
  • در مکتب برنامه‌ریزی سعی در ایجاد هماهنگی بین برنامه‌ها است.
  • استراتژی به صورت کاملاً صریح و آشکار ظاهر می‌شود، به طوری که می‌توان آن را با توجه به اهداف، برنامه‌ها و طرح‌های عملیاتی متنوع به کار بست.
  • در مکتب برنامه‌ریزی، برنامه‌ریزان مهمترین نقش (تنظیم استراتژی) را بر عهده می‌گیرند و به عنوان تجزیه و تحلیل کننده عمل می‌کنند.
  • برنامه‌ریز در این فرایند به صورت آمرانه در جت تنظیم برنامه‌ها عمل نمی‌کند؛ بلکه افراد را برای انجام اعمال استراتژیک در مقطع خاص زمانی، درون سازمان تشویق می‌کند.

تکنیک‌ها و ابزارهای پشتیبان مکتب برنامه‌ریزی

سه گروه اصلی از تکنیک‌ها و ابزارهای پشتیبان در مکتب برنامه‌ریزی وجود دارد که عبارتند از:

  • طرحی از مدل‌های مبتنی بر SWOT نظیر ماتریس عوامل داخلی و خارجی
  • از الگوی بهبود عملکرد (PIP) می‌توان برای برنامه‌ریزی بلندمدت استفاده کرد. از تکنیک‌های مرسوم مورد استفاده در برنامه‌ریزی عملیاتی می‌توان برای تدوین استراتژی‌ها در سطح وظایف تولید، تحقیق و توسعه، تکنولوژی، بازاریابی، پشتیبانی و … بهره گرفت.
  • از مدل‌های پورتفولیو می‌توان برای تدوین استراتژی واحدهای تجاری استراتژی (SBU) نظر مدل ماتریس مشاوران بوستون (BCG)، مدل ماتریس جنرال الکتریک (GE) و غیر بهره گرفت. برای دسترسی به مجموعه این مدل‌های اینجا کلیک کنید.

مکتب موقعیت‌یابی (Positioning School)

سومین مکتب از مکاتب استراتژی که در اینجا به آن می‌پردازم مکتب موقعیت‌یابی است. این مکتب در دهه ۱۹۸۰ پایه‌ریزی شد. توجه این مکتب بیشتر به محتوای واقعی استراتژی معطوف است تا فرایند استراتژی. این مکتب را به این دلیل موقعیت‌یابی نامیده‌اند که توجه خاصی به موقعیت استراتژیک در بازار اقتصادی دارد.

مکتب موقعیت یابی

بر اساس این مکتب راهبردها ناشی از نتایج تجزیه و تحلیل موقعیت‌های استراتژیک هستند که بیشتر بر اهمیت فرصت و موقعیت استراتژی، نسبت به فرایند تنظیم استراتژی تاکید دارند. لذا عمده توجه این مکتب معطوف به خلق ایده‌های ساده اما دگرگون کننده است که در یک موقعیت خاص می‌تواند تجویز شود.

مکتب موقعیت‌یابی از تکنیک‌ها و ابزارهای تجزیه و تحلیل برای شناسایی استراتژی‌ها در فرصت‌ها و موقعیت‌های مورد نظر استفاده می‌کند. در مکتب موقعیت‌یابی عقیده بر این است که در هر یک از شرایط خاص تنها یک یا چند استراتژی به خصوص، همانند موقعیت یا وضعیت در بازارهای اقتصادی، امکان و قابلیت طرح و بکارگیری را دارد.

در این مکتب بازار دارای دو ویژگی اقتصادی و رقابتی می باشد. لذا تدوین استراتژی نیز بر اساس انتخاب این موقعیت‌های عام که بر مبنای محاسبات تحلیلی و آماری انجام می‌شود، صورت می‌پذیرد.

تحلیلگر در این مکتب نقش عمده و برجسته‌ای ایفا می‌کند. او نتایج به دست آمده از محاسبات خود را در اختیار مدیرانی قرار می‌دهد که رسماً مسئول کنترل و انتخاب سیاست‌های صحیح می‌باشند. بدین ترتیب می‌توان گفت استراتژی به صورت صحیح و کامل در طی این فرایند به دست می‌آید و و سپس تدوین شده و به اجرا می‌شود.

در این مکتب ساختار بازار، استراتژی‌های موقعیتی یا وضعیتی برجسته‌ای را مشخص می‌کند که بعضاً منجر به تغییر ساختار سازمانی نیز می شود. پیام این مکتب عبارت است از ماندن در خانه و محاسبه کردن، به جای بیرون رفتن از خانه و آموزش دیدن.

تاریخچه مکتب موقعیت‌یابی

به دنبال مطالعات و تحقیقاتی که از جانب مایکل پورتر در دهه ۱۹۸۰ در خصوص موقعیت یابی استراتژیک، تحت عنوان استراتژی های رقابتی انتشار یافت، بنیان‌های مکتب موقعیت‌یابی پیگیری شد. این مکتب در دوره خود به عنوان مکتب غالب شناخته می‌شد؛ اگرچه قبل از این پژوهشگران دیگری در این راستا آثاری از خود به جای گذاشته‌اند.

ویژگی‌های مکتب موقعیت‌یابی

از جمله ویژگی های مکتب موقعیت یابی می توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • استراتژی‌های توسعه‌یافته توسط این مکتب، عمومی و بر مبنای موقعیتی خاص است.
  • استراتژی بر مبنای نتایج تحلیل و بررسی اتخاذ می‌شود.
  • بیشتر بر اهمیت استراتژی تاکید دارد تا فرایند تنظیم استراتژی.
  • بر خلق استراتژی‌های ساده و در عین‌ حال بنیادین استوار است.
  • قائل به توسعه تعداد محدودی استراتژی است.
  • به انتخاب موقعیت‌های استراتژیک توجه می‌شود.
  • توجه خاصی به ساختار می‌شود.
  • تحلیلگر در این فرایند نقش کلیدی ایفا می‌کند.
  • تنظیم استراتژی توسط تحلیلگران در پایین‌ترین سطح سازمانی صورت می‌گیرد.
  • عمده تمرکز این مکتب بر گرایش‌های اقتصادی و اجتماعی است.
  • مکتب موقعیت‌یابی فرایندی است که بر پویایی و عدم ثبات گرایش دارد.
  • مکتب موقعیت‌یابی می‌تواند در ترکیب با مکتب برنامه‌ریزی ظاهر شود.
  • مکتب موقعیت‌یابی تاکید زیادی بر مدیریت استراتژیک ندارد.
  • در این مکتب فرایند اتخاذ استراتژی در داخل جعبه سیاه صورت می‌گیرد.

تکنیک‌ها و ابزارهای پشتیبان مکتب موقعیت‌یابی

چهار ابزار  عمده پشتیبان مکتب موقعیت یابی به شرح زیر می باشد:

  • ابزارها و تکنیک های تجزیه و تحلیل
  • ماتریس گروه مشاوران بوستون (BCG)
  • مدل تجزیه و تحلیل رقابتی پورتر
  • مدل زنجیره ارزش پورتر

مکاتب استراتژی مبتنی بر پارادایم توصیفی

شش مکتب بعدی که در اینجا به آن می‌پردازم هر یک جنبه‌های خاصی از فرایند تشکیل استراتژی را بررسی می‌کنند. این مکاتب استراتژی بیشتر با مسأله توصیف استراتژی‌ها سر و کار دارند تا تعیین رفتار طراحی استراتژی به صورت ایده‌آل. در این میان برخی از نویسندگان برجسته که به مسأله کارآفرینی اعتقاد زیادی دارند، این فرایند را به صورت خلق چشم‌انداز توسط یک رهبر بزرگ توصیف کرده‌اند (مکتب کارآفرینی). اما اگر استراتژی بتواند به عنوان چشم‌اندازی مشخص شود، آنگاه شکل‌گیری استراتژی نیز می‌تواند به صورت فرایندی از مفهوم رسیدن به مقصود در ذهن یک انسان ادراک شود. از این رو یک مکتب کوچک اما مهم دیگری به نام «مکتب ادراکی» مطرح است که با تمرکز بر روانشناسی معرفتی برای ورود به ذهن طراح استراتژی بهره می‌جوید.

چهار مکتب دیگر یعنی مکاتب یادگیری، قدرت‌گرایی، فرهنگی و محیط‌گرایی تلاش بر تعریف فرایند تشکیل استراتژی به نحوی فراتر ازیک فرایند فردی دارند و نیروها و عوامل دیگری را در آن دخیل می‌دانند. در ادامه این مکاتب را بیشتر شرح خواهم داد.

مکتب کارآفرینی (Entrepreneurial School)

اولین مکتب از پارادایم توصیفی که در اینجا به آن می پردازم مکتب کارآفرینی است. مکتب کارآفرینی بیش از هر چیز ریشه در درک شهودی، قضاوت و تجربه‌ها دارد. بر همین اساس نوع خاصی از استراتژی‌ها را توسعه می‌دهد که مبتنی بر شخصیت‌گرایی و عناصر رهبری بوده و چشم انداز و نگرش سازمان در آینده را روشن می‌سازد.

ویژگی کسب‌وکار
ویژگی کسب‌وکار

نقش رهبران اجرایی در مکتب کارآفرینی

پدیده رایج در این مکتب رهبری است و بر این اساس کلید موفقیت و قدرت سازمان به دست رهبران اجرایی قرار دارد. ویژگی این رهبران توانایی، خلاقیت، نوآوری و شکار فرصت‌ها است. لذا در مکتب کارآفرینی تمرکز بر فرصت‌های پیش رو است تا مسائل و مشکلات. علاوه بر این اتخاذ استراتژی در این مکتب، دارای خصوصیاتی است که بر ابهام و عدم اطمینان محیطی استوار است.

این مکتب تاکید زیادی بر جنبه‌های فطری و روحیه فردی، قضاوت‌ها، تجربه‌ها، دانش، بصیرت و خواست مدیران دارد. نکته محوری در این مکتب چشم‌انداز است، که در حقیقت یک نماد ذهنی از استراتژی بوده و در ذهن رهبر خلق شده است.

طبق نظر دراکر، کارآفرینی الزام می‌کند که تعداد محدودی عناصر مؤثر سازمان در جهت بهره‌برداری از فرصت‌ها و موقعیت‌ها، سازماندهی شوند؛ به جای اینکه این نیروها در جهت حل مسائل مختلف تقسیم شوند. به نقل از مجله فورچون، دغدغه کارآفرینان بیش از آنکه تنظیم وضعیت سازمان باشد، ساختن آن است.

تاریخچه مکتب کارآفرینی

همزمان با ظهور تئوری‌های نئوکلاسیک محیط ابهام آمیز و ترس از شکست در مقام کاربرد این تئوری‌ها بروز پیدا کرد. مکتب کارآفرینی با هدف غلبه بر این ترس و اجتناب از شکست ابداع شد. در ادامه و طی ادوار مختلف محققان و نظریه‌پردازان مختلف در این حوزه به نظریه‌پردازی پرداختند. از جمله محققان برجسته می‌توان به مینتزبرگ و دراکر اشاره کرد.

ویژگی‌های مکتب کارآفرینی

از جمله ویژگی‌های عمده مکتب کارآفرینی می‌توان به موارد زیر اشاه

  • استراتژی در مکتب کارآفرینی به عنوان چشم‌انداز رهبری تلقی می‌شود.
  • مکتب کارآفرینی بر مفاهیم نهادی و فرایندهای شهودی ،قضاوتی و تجربی استوار است.
  • مدیران اجرایی، طراحان و معماران استراتژی در این مکتب هستند.
  • این مکتب در محیط‌های پویا قابلیت کاربرد دارد.
  • در این مکتب عامل خلاقیت از اهمیت بسزایی برخوردار است.
  • استراتژی در این مکتب، چشم‌انداز و نگرش سازمان به آینده را منعکس می‌‎کند.
  • مکتب کارآفرینی همانند مکتب موقعیت‌یابی گرایش به رشد اقتصادی دارد.
  • پیروان این مکتب به نگرش‌های تک کاربردی و انفرادی توجه زیادی دارند.
  • پدیده رایج در این مکتب رهبردی است و ضامن موفقیت سازمان، رهبری آن است.
  • تمرکز بیشتر بر فرصت‌های پیش رو است تا تمرکز بر مسائل و مشکلات موجود.
  • تمرکز اصلی مکتب کارآفرینی به تغییرات اجرایی می‌باشد.
  • در این مکتب قدرت در دست رهبران اجرایی است.
  • اتخاذ استراتژی بر مبنای عدم اطمینان از شرایط محیطی صورت می‌گیرد.
  • تمرکز مکتب کارآفرینی بر مالکیت خصوصی توسط مدیران قدرتمند است.
  • مکتب کارآفرینی نشان دهنده یک بصیرت منحصر به فرد در آینده است.

مکتب ادارکی (Cognitive School)

دومین مکتب از پارادایم توصیفی و پنجمین مکتب از مکاتب استراتژی که در این مقاله به آن می‌پردازم، مکتب ادراکی یا شناختی است. بر اساس این مکتب، استراتژی به عنوان یک نگرش مطرح شده و چگونگی ارتباط استراتژیست را با اطلاعات محیطی نشان می‌دهد.

تنظیم استراتژی در مکتب ادراکی

بر مبنای این مکتب تنظیم استراتژی فرایندی اقتضایی است. لذا با استناد به این مکتب می‌توان آنچه که در ذهن افراد می‌گذرد را همانگونه که ایشان می‌اندیشند، مطرح ساخت. در این مکتب شناخت به عنوان یک فرایند ذهنی به منظور ساخت و توسعه استراتژی، همانند تفسیری خلاق، جهت به تصویر کشیدن واقع‌بینانه واقعیت‌ها صورت می‌گیرد.

بر اساس این مکتب، راهبرد در ذهن استراتژیست شکل می گیرد. لذا راهبردها به عنوان چشم‌اندازها، شکل‌ها، مفاهیم، نقشه‌ها و چارچوب‌هایی پدید می‌آیند که چگونگی برخورد مدیران و رهبران را با دروندادهای محیطی خود شکل می‌‍دهند. این درون‌دادها طبق جنبه عینی و هدفمند این مکتب پیش از آن که توسط نقشه‌های شناختی رمزگشایی شوند، در انواع مختلفی از فیلترها جریان می‌یابند. به عبارت دیگر دستیابی به راهبردها نیز همانند دستیابی به مفاهیم دشوار است و در صورت دستیابی نیز ممکن است کمتر از میزان مطلوب باشد و به تبع آن زمانی که دیگر در دسترس نیست تغییر آن نیز کاری بسیار سخت و دشوار خواهد بود.

تاریخچه مکتب ادراکی

مکتب ادراکی به دنبال پژوهش‌های گسترده‌ای که توسط سایمون، خانمان و ترسکی در سال‌های ۱۹۷۴ انجام پذیرفت، ابداع و شد و تاکنون نیز ادامه یافته است. از دهه ۱۹۸۰ تا به امروز مطالعات زیادی در خصوص مبانی ادارکی ساخته شدن استراتژی و مفاهیمی نظیر پردازش اطلاعات، نقشه‌برداری از ساختار دانش، مهارت‌های ادراکی انجام گرفته است. نتیجه این مطالعات هر چند اندک بوده ولیکن در درک انسان از چگونگی شکل‌گیری یک استراتژی بسیار مهم است.

ویژگی‌های مکتب ادراکی

از جمله ویژگی‌های عمده این مکتب عبارتند از:

  • یکی از مکاتب خوب در زمینه استراتژی است.
  • در این مکتب استراتژی به عنوان یک نگرش مطرح می‌شود.
  • تنظیم استراتژی بر مبنای این مکتب یک فرایند اقتضایی است.
  • دستیابی به استراتژی به عنوان یک مفهوم تلقی می‌شود.
  • راهبرد در این مکتب به عنوان نوعی شناخت و تفسیر از جهان تلقی می‌شود.

مکتب یادگیری (Learning School)

در مورد این مکتب باید گفت جهان آن قدر پیچیده است که استراتژی‌ها نمی‌توانند تماماً و در آن واحد در یک طرح و یا چشم‌انداز روشن بگنجند. بنابراین استراتژی‌ها باید در قالب مراحل کوچک پدیدار شوند. تاریخچه مکتب یادگیری به پژوهش‌های لیندبلوم، هام، مارچ، کویین و پرنهالد در خلال سال‌های ۱۹۶۳ تا ۱۹۹۰ بر می‌گردد.

مکتب یادگیری

تنظیم استراتژی در مکتب یادگیری

در مکتب یادگیری، فرایند تنظیم استراتژی یک فرایند توام با یادگیری عمومی است. لذا نیازی به اعمال قدرت و یا تحمیل استراتژی در کل سازمان نخواهد بود. بر اساس این مکتب این که چه کسی به تنظیم استراتژی می‌پردازد، مهم نیست. بلکه این موضوع که چگونه آنها این عمل مهم را انجام می‌دهند اهمیت دارد. بر همین اساس در این مکتب استراتژی‌ها را می‌توان در کلیه سطوح و لایه‌های سازمان یافت.

مکتب یادگیری به دنبال یافتن پاسخی به آنچه سازمان‌ها را برای تحقق اهدافشان ترغیب می‌کند نیست. بلکه واقعیت‌هایی را که سازمان‌ها در شرایط پیچیده و پویا با آن مواجه هستند را دنبال می‌کند.

ویژگی‌های مکتب یادگیری

از جمله ویژگی‌های عمده مکتب یادگیری به شرح زیر می‌باشد:

  • دیدگاه مکتب یادگیری مبتنی بر استراتژی‌های نوظهور است.
  • در مکتب یادگیری استراتژیست‌ها را در تمام سازمان می‌توان یافت.
  • رویکردهای علمی، معمولاً به کارگیری مکتب یادگیری را توصیه می‌کنند.
  • مکتب یادگیری به دیدگاه واقع‌گرایی به جای تخیل‌گرایی تاکید دارد.
  • این مکتب فرایندی توام با یادگیری عمومی است.
  • در این مکتب فرایند یادگیری می‌تواند به صورت فردی و یا جمعی رخ دهد.
  • در مکتب یادگیری شکل‌دهی استراتژی به صورت یک فرایند در حال تکمیل است.
  • در مکتب یادگیری، مدیریت استراتژیک به عنوان مدیریت تغییر مطرح نمی‌شود، بلکه به عنوان مدیریت به وسیله تغییر مطرح می‌شود.
  • قهرمانان این مکتب افرادی علاقه‌مند به آزمون و تجربه هستند.
  • این مکتب به رویکرد یادگیری به نوآوری و خلاقیت در فرایند استراتژی تاکید می‌کند.

مکتب قدرت‌گرایی (Power School)

این مکتب با استراتژی رشد، به صورت فرایندی از مذاکره برخورد می‌کند. مذاکره‌ای که با کشمکش گروه‌ها در یک سازمان، یا با خود سازمان‌ها وقتی که در محیط‌های خارج از سازمان با یکدیگر روبرو می‌شوند همراه است. آلیسون، سالانیک و استلی از جمله محققینی بودند که مکتب قدرت‌گرایی و ویژگی‌های خرد و کلان آن را در دهه ۱۹۸۰ مطرح کرده و مورد بررسی قرار دادند.

شکل‌دهی استراتژی در مکتب قدرت‌گرایی

مکتب قدرت‌گرایی نگرشی است که بر اساس آن شکل‌دهی استراتژی در قالب فرایند نقد و بررسی حاصل می‌شود. بر اساس این مکتب، استراتژی به عنوان یک فرایند آشکار تاثیرگذار، با تاکید بر کاربرد قدرت و سیاست، جهت نقد استراتژی‌هایی که مطلوب سلایق خاصی باشند تعریف می‌شود. هدف از کاربرد کلمه قدرت در این مکتب، توضیح و تشریح مراتب تاثیر و نفوذ می‌باشد که این نفوذ دو حوزه داخلی و خارجی را شامل می‌شود.

در این مکتب قدرت حاکم بر یک سازمان از دو بعد خرد و کلان قابل بررسی است. آنچه در قالب قدرت خرد، سازمان را تحت تاثیر قرار می‌دهد، ناشی از اعمال قدرت‌های درون‌سازمانی است که به طرق مختلفی از جمله مقاومت در برابر تغییرات، عدم توجه به قانون، تعارض، رقابت و… ظاهر می‌شود.

با توجه به موار فوق می‌توان گفت شکل‌دهی استراتژی از دیدگاه این مکتب، مدیریت، کنترل و جهت‌دهی مناسب قدرت‌های اعمال شده از جانب عوامل داخلی و خارجی است، به نحوی که منجر به به تحقق اهداف سازمان شود.

ویژگی‌های مکتب قدرت گرایی

از جمله ویژگی‌های عمده مکتب قدرت‌گرایی می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • در مکتب قدرت گرایی، شکل‌دهی استراتژی به صورت یک فرایند نقد و بررسی است.
  • قدرت در این مکتب به دو گروه خرد و کلان قابل تفکیک است.
  • قدرت خرد، ناشی از اعمال قدرت افراد و گروه های درون‌سازمانی است.
  • قدرت کلان ناشی از اعمال قدرت و تاثیر عوامل برون‌سازمانی است.
  • استراتژی بر اساس این مکتب، مدیریت قدرت‌های اعمال شده توسط عوامل داخلی و خارجی است.
  • نگرش مکتب قدرت‌گرایی، تغییر و تطبیق سازمان متناسب با عوامل تاثیرگذار داخلی و خارجی است.
  • قهرمانان این مکتب کسانی هستند که قدرت و سیاست را دوست دارند.
  • مکتب قدرت‌گرایی بر روی نفع گروه‌های ذی‌نفع تمرکز دارد.

مکتب فرهنگی (Cultural School)

این مکتب در مقابل مکتب قدرت‌گرایی است و لذا رشد استراتژی را در فرهنگ سازمان جستجو می‌کند. بنابراین این فرایند را به صورت فرایندی که اصولاً اشتراکی و اجتماعی است در نظر می‌گیرد. این مکتب طی سال‌های دهه ۱۹۸۰ و به دنبال توسعه و گسترش فرهنگ در مدیریت مطرح شد. مفاهیم این مکتب ضمن توجه استراتژیست‌هایی نظیر رنمان و نورمن توسعه یافت.

ساختار سازمانی شرکت‌های هلدینگ

ساخت استراتژی در مکتب فرهنگی

به دنبال مباحثی که در خصوص مکتب قدرت گرایی مطرح شد، می‌توان گفت تصویری که از قدرت منعکس می‌شود همان فرهنگ است. بدین ترتیب فرهنگ، کلکسیونی از خرده فرهنگ‌ها را در یک موجودیت یکپارچه به نام سازمان به یکدیگر می‌بافد. بر اساس این مکتب، ساخت استراتژی به مثابه یک فرایند معرفی می‌شود که ریشه در نیروهای اجتماعی و فرهنگی دارد.

در این فرهنگ، شکل‌گیری استراتژی حاصل توافق گروهی و آرمان مشترک سازمانی است. به عبارت دیگر ساخت استراتژی حاصل فرایند تعاملات اجتماعی است که بر پایه عقاید و درک مشترک اعضای سازمان بنا شده است. در نهایت فرایند ساخت استراتژی می‌تواند با طراحی مفهومی و یا برنامه‌ریزی رسمی تجزیه و تحلیل سیستماتیک و یا بصیرت و آینده‌نگری رهبری، یادگیری جمعی، سیاست‌گذاری رقابتی، تمرکز بر روی شناخت شخصی، اجتماعی‌سازی جمعی و یا با جوابی ساده به نیروهای محیطی صورت گیرد. بنابراین استراتژی‌های حاصله در این مکتب شامل طرح، الگو و موقعیت‌هایی است که هر کدام منطبق با زمان و شرایط خاصی توسعه یافته و مطرح می‌شوند.

ویژگی‌های مکتب فرهنگی

از جمله ویژگی‌های عمده مکتب فرهنگی می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • مکتب فرهنگی به دنبال انعکاسی از مکتب قدرت‌گرایی ایجاد شده است.
  • بر مبنای مکتب فرهنگی ساخت استراتژی به‌مثابه فرایندی ریشه در نیروهای اجتماعی دارد.
  • مکتب فرهنگی مبتنی بر شناخت جمعی و گروهی است و استراتژی‌ها حاصل آرمان مشترک سازمان است.
  • بر اساس مکتب فرهنگی ساخت استراتژی حاصل تعامل اجتماعی است که بر پایه عقاید و درک مشترک اعضای سازمان بنا شده است.
  • در مکتب فرهنگی آرمان مشترک و اعتقادات جمعی از طریق یک فرایند اجتماعی‌سازی کسب می‌شود.
  • استراتژی در مکتب فرهنگی، به دنبال چشم‌اندازهایی است که عمدتاً از موقعیت‌هایی که در مقاصد جمعی ریشه دارد تشکیل می‌شود.
  • در مکتب فرهنگی تمایل به آن است که انتقال موقعیت در محدوده چشم‌انداز کلی سازمان ترویج یابد.

مکتب محیط‌گرایی (Environment School)

این مکتب پس از مکتب فرهنگی پا به عرصه وجود گذاشت. نظریه‌پردازان این مکتب معتقدند استراتژیِ رشد، یک فرایند واکنشی است که در آن مبادی کار نه بر داخل سازمان بلکه بر محیط اطراف آن استوار است. لذا به دنبال درک فشارهای وارده بر سازمان‌ها بودند. مکتب محیطی با توسعه و گسترش علم احتمالات توسعه یافته است..

مکتب محیط گرایی

شکل‌گیری استراتژی در مکتب محیطی

تمرکز مکتب محیطی بر نیروهایی است که در بیرون سازمان مجموعه را تحت تاثیر خود قرار می‌دهند. بر خلاف مکاتب دیگر که از این نیروها به عنوان عوامل تاثیرگذار یاد می‌کنند، در مکتب محیطی عوامل خارجی بازیگران و نقش‌آفرینان اصلی صحنه هستند.

این مکتب روابط میان عوامل تاثیرگذار محیطی و صفات مشخص سازمان را توصیف می‌کند. به عبارت دیگر بر مبنای این مکتب تغییرات و تحولات محیطی شکل گیری استراتژی را امکان پذیر ساخته و سازمان‌ها را مجبور به اتخاذ استراتژی صحیح می‌کند. پیروان این مکتب معتقدند که سازمان‌ها آن کاری را انجام می‌دهند که محیط به ایشان دیکته می‌کند و این در حالی است که نمی‌توانند بر محیط تاثیر داشته باشند.

ویژگی‌های مکتب محیطی

از جمله ویژگی‌های عمده مکتب محیط‌گرایی می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • تمرکز مکتب بر عوامل خارجی و محیطی پیرامون است.
  • عوامل محیطی، بازیگران اصلی صحنه ساخت استراتژی هستند.
  • تغییرات و تحولات محیطی، فرایند شکل‌گیری استراتژی را تسهیل می‌کنند.
  • در مکتب محیطی سازمان آن کاری را می‌کند که توسط محیط دیکته می‌شود.
  • رهبری یک عنصر گذرا با هدف مطالعه محیط و تضمین انطباق آن با سازمان می‌باشد.

مکاتب استراتژی مبتنی بر پارادایم تلفیقی

گروه نهایی مکاتب تنها شامل یک مکتب است؛ اگر چه می‌توان ادعا کرد که این مکتب در واقع ترکیبی از سایر مکاتب استراتژی است. در «مکتب پیکربندی» انسان‌ها به صورت دسته‌جمعی بررسی می‌شوند و اعضای مختلف فرایند تشکیل استراتژی، محتوای استراتژی‌ها، ساختارهای سازمانی و مفهوم آنها در دسته‌هایی جداگانه مانند رشد یا بلوغ کامل جمع می‌شود و گاهی وقت‌ها در طول زمان مرتب می‌شوند تا چرخه‌های زندگی سازمان‌ها را توصیف کنند. این مکتب را در ادامه بیشتر شرح خواهم داد.

مکتب پیکربندی (Configuration School)

طرفداران مکتب پیکره‌بندی به نحوی به دنبال اجتماع و یکپارچکی هستند و لذا اجزا و عناصری از مکاتب گوناگون را به کار می‌گیرند. بر اساس این مکتب افراد و طرز فکرشان راجع به محیط را می‌توان به دو دسته تقسیم کرد:

  1. آنهایی که محیطشان را مجموعه‌ای از متغیرها می‌بینند، بنابراین آنها را از هم تشخیص می‌دهند، دو به دو بین آنها رابطه برقرار می‌کنند و در نهایت این رابطه‌ها را مطالعه می‌کنند.
  2. آنهایی که دنیا را به صورت یک محل زیبا و پاکیزه می‌بینند و به آن به صورت یک مجموعه می‌نگرند.

گروه اول را طرفداران مکتب محیطی تشکیل می دهند و گروه دوم نیز افرادی هستند که به مکتب پیکربندی معتقد هستند.

مکتب پیکربندی

دو جنبه عمده در مکتب پیکربندی

این مکتب دو جنبه عمده دارد. یکی از این جوانب به حالت و وضعیت سازمان و محیط بیرونی سازمان برمی‌گردد که به «شکل‌دهی» معروف است. است اما جنبه دیگر مرتبط با فرایند اتخاذ استراتژی می‌باشد که با واژه «تدوین» بیان می‌شود. این دو جنبه دو روی یک سکه هستند.

دیدگاه اول در ارتباط با ابعاد مختلف از یک سازمان است که تحت شرایط خاص با هم ترکیب می شود تا «حالت‌ها»، «مدل‌ها» یا «انواع مورد نظر» را ایجاد کنند. برای مثال سازمان‌های تازه تاسیس، به خصوص در صنایع نوظهور، بیشتر مبتنی بر مدیریت‌های مخاطره‌آمیز و استراتژی‌های دور از دسترس هستند. این دیدگاه از طرف دیگر مربوط به این می‌شود که چگونه این حالات مختلف، پشت سر هم چیده شوند تا «مراحل» و «چرخه های عمر سازمانی» را تعیین کنند. برای مثال بعد از اینکه دوره ریسک یک سازمان پایان یافت و به مرحله بلوغ رسید، حالت اولیه ممکن است جای خود را به یک ساختار رسمی‌تر و مطمئن‌تر سازمانی بدهد.

منظور از «حالات» در واقع رفتارهای تثبیت شده می‌باشد. بنابراین برای آنهایی که از این مکتب پیروی می‌کنند روشن است که هر لحظه شاید بهتر باشد سازمان به یک حالت جدید روی بیاورد و اگر چنین حالتی پیش آمد در سریع‌ترین زمان ممکن این کار را انجام می‌دهند.

تاریخچه مکتب پیکربندی

این مکتب حدوداً از دهه ۱۹۶۰ ایجاد شد اما در اوایل ایجاد رشد چندانی نداشت. لیکن در سالهای اخیر و بعد از دهه ۱۹۸۰ به سرعت توسعه یافت. البته کسی به وضوح درباره این مکتب و چگونگی ایجاد استراتژی‌هایش سخن نمی‌گوید، اما می‌توان گفت در دامنه وسیعی که روز به روز بر آن افزوده می‌شود، این مکتب به کار می‌رود. در واقع به این علت است که این مکتب تمام مکاتب دیگر را هم در بر می‌گیرد. بنابراین با ظهور اولین مکتب، این مکتب هم به وجود آمده است. دلیل افزایش دامنه کاربرد آن را نیز می‌توان رشد و توسعه مکاتب دیگر در سال‌های اخیر دانست. اندیشمندانی چون مینتزبرگ، چندلر، میلز و اسنو در شکل دادن به این مکتب نقش داشته‌اند.

ویژگی‌های مکتب پیکربندی

خصوصیات مکتب پیکربندی شامل خصوصیات تمام مکاتب می‌شود. به این دلیل که این مکتب ترکیبی از آنها است. اما ویژگی‌های زیر آن دسته از ویژگی‌هایی هستند که این مکتب را از بقیه مکاتب جدا می‌کند:

  • بر اساس این مکتب سازمان را می‌توان در اغلب مواقع به یک ساختار با ثبات از خصوصیات خودش تعبیر کرد.
  • در این مکتب دوره‌های زمانی بی‌ثبات، معمولاً با فرآیندهای تدوین استراتژی به موقعیت‌های باثبات تبدیل می‌شوند.
  • در این مکتب نکته‌های کلیدی در مدیریت استراتژیک، حفظ ثبات یا حداقل تغییرات استراتژیک است. در عین حال تشخیص نیاز به تغییر و توانایی در مدیریت آن، بدون به خطر انداختن سازمان می‌باشد.
  • بر اساس این مکتب فرایند ایجاد استراتژی می‌تواند یک طراحی مفهومی یا طرح‌ریزی رسمی و تجزیه و تحلیل سیستماتیک یا دیدگاه آرمانی مدیریت، یادگیری مشارکتی یا سیاست رقابتی و غیره باشد. اما هر کدام باید در زمان خود انجام شود.
  • استراتژی‌های منتج از طرح‌ها و الگوها، موقعیت‌ها یا دیدگاه‌ها یا موارد دیگر، هر کدام مختص به زمان خود می‌باشند و تنها با موقعیت خود تناسب دارند.
  • استراتژی در این مکتب راجع به تغییر نیست بلکه راجع به تداوم است.
  • بر اساس این مکتب سازمان را می‌توان نوعی پیکره پایدار از ویژگی‌های مختلف برشمرد که تحت شرایط مختلف رفتارهای خاصی را از خود بروز داده و استراتژی‌های خاصی را نیز مطرح می‌کند.

خلاصه ویژگی‌های مکاتب استراتژی

به دنبال شاختی که از هر یک از مکاتب استراتژی در این مقاله برای شما حاصل شد در اینجا خلاصه‌ای از ویژگی‌های هر مکتب را ارائه می‌کنم.

  • در مکتب ادارکی ذهن استراتژیست در مرکز قرار دارد.
  • مکتب موقعیت‌یابی به عقب می‌نگرد، یعنی به اطلاعاتی که تجزیه و تحلیل شده‌اند و در جعبه سیاه ساخت استراتژی قرار دارند.
  • مکتب برنامه‌ریزی مستقیماً به جلو نگاه می‌کند تا استراتژی‌های حاصله را به طرق دیگر برنامه‌ریزی کند.
  • مکتب طراحی، جلوتر به چشم‌انداز استراتژیک نظر دارد.
  • مکتب کارآفرینی، فراتر و به بینشی منحصر به فرد از آینده نظر دارد.
  • مکاتب یادگیری و قدرت گرایی، به پایین تمرکز دارند و در جزئیات محصور می‌شوند.
  • مکتب فرهنگی به بالا نظر دارد و در ابری از باورها محصور است.
  • مکتب محیطی از بیرون به آنچه می‌گذرد می‌نگرد.
  • مکتب پیکربندی به فرایندو پیرامون آن می‌نگرد.

شکل زیر موقعیت هر یک از مکاتب استراتژی را از زاویه‌ای دیگر نشان می‌دهد.

جمع‌بندی مکاتب استراتژی

پادایم‌های استراتژی از نگاه مینتزبرگ

برای آشنایی با استراتژی در سازمان‌های هلدینگ اینجا کلیک کنید.

شرکت هلدینگ چیست؟

علی فردوسی جهرمی ۲۱ دی ۱۴۰۱ ۱ استراتژی

نظرات کاربران
  • احسنت به دکتر فردوسی جهرمی.
    پرچمت بالا بچه جهرم.

دیدگاه خود را بیان کنید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.