هوش مشارکتی: حقوق متقابل انسان و ماشین

هوش مشارکتی

قبل از پرداختن به هوش مشارکتی شناخت هوش مصنوعی ضروری است. هوش مصنوعی در بسیاری از مشاغل انسانی (نظیر تشخیص بیماری، ترجمه زبان، ارائه خدمات به مشتریان) به سرعت در حال بهبود است. این موضوع این نگرانی منطقی را ایجاد می‌کند که هوش مصنوعی در نهایت جایگزین نیروی انسانی در سراسر اقتصاد شود. اما به راحتی می‌توان گفت این اتفاق زیاد هم محتمل نیست. هیچ گاه مثل امروز ابزارهای دیجیتال به ما و ما به ابزارهای دیجیتال اینگونه پاسخگو نبوده‌ایم.

در حالی که هوش مصنوعی نحوه انجام کارها را به طور اساسی تغییر می‌دهد اما تأثیر بزرگتر این فناوری در تکمیل و تقویت قابلیت‌های انسانی خواهد بود نه جایگزینی آنها. چیزی که از آن تحت عنوان هوش مشارکتی یاد می‌شود.

مطمئناً بسیاری از شرکت‌ها از هوش مصنوعی برای اتوماسیون‌سازی فرآیندهای خود استفاده کرده‌اند، اما آن‌هایی که آن را جایگزین کارمندان خود کرده‌اند، تنها دستاوردهای کوتاه‌مدت بهره‌وری را خواهند دید. در پژوهشی که HBR بر روی ۱۵۰۰ شرکت انجام داده، این نتیجه حاصل شده که شرکت‌ها با همکاری انسان‌ها و ماشین‌ها است که به پیشرفت‌های عملکردی دست می‌یابند. از طریق این هوش مشارکتی، انسان‌ها و هوش مصنوعی به طور فعال نقاط قوت مکمل یکدیگر را افزایش می‌دهند.

ویژگی‌های منحصر به فرد انسان و ماشین

انسان‌ها و ماشین‌ها ویژگی‌های منحصر به فردی دارند: ویژگی‌های انسان عبارتند از رهبری، کار تیمی، خلاقیت و مهارت‌های اجتماعی؛ و ویژگی‌های ماشین عبارتند از: سرعت، مقیاس پذیری و توانایی های کمی.

آنچه به طور طبیعی برای انسان پیش می آید (برای مثال شوخی کردن) می‌تواند برای ماشین‌ها مشکل باشد و آنچه برای ماشین‌ها ساده است (مثل تجزیه و تحلیل گیگابایت داده‌ها) برای انسان تقریبا غیرممکن است.  کسب و کار به هر دو نوع قابلیت نیاز دارد و مدیران کسب‌وکارها باید به هر دو نوع قابلیت توجه داشته باشند.

پنج اصل اساسی برای بهینه‌سازی‌ هوش مشارکتی

سازمان‌ها از هوش مشارکتی یا همان بهینه‌سازی همکاری بین انسان و هوش مصنوعی است که بهره‌مند می‌شوند. برای بیشینه‌سازی بهره‌مندی از هوش مشارکتی پنج اصل زیر می‌تواند بسیار کمک کند:

  1. تصویرسازی مجدد فرآیندهای کسب و کار: بدین معنا که فرایندهای کسب و کار خود را مجدداً و با در نظر گرفتن هوش مصنوعی تصور کنید.
  2. پذیرش مشارکت/ تجربه کارکنان: تجربه کارکنان در کار با ماشین حتماً باید دیده شود؛ آنچه مشخص است این است که این کارکنان هستند که می‌خواهند با ماشین‌ها کار کنند.
  3. هدایت فعالانه استراتژی هوش مصنوعی: هوش مصنوعی باید بصورت فعالانه در استراتژی‌های سازمان دیده شود و هیچ انفعالی در این خصوص نباید وجود داشته باشد.
  4. جمع‌آوری داده به صورت مسئولانه: ماشین‌ها با داده‌ها کار می‌کنند و تولید داده اغلب توسط انسان صورت می‌گیرد. لذا در این زمینه باید فرهنگ‌سازی صورت پذیرد و همه کارکنان باید در این خصوص خود را مسئول بدانند.
  5. طراحی مجدد شغل برای دخیل کردن هوش مصنوعی در آن و پرورش مهارت‌های مرتبط کارکنان: شغل‌ها باید مجدداً طراحی شوند و در طراحی مجدد شغل نقش هوش مصنوعی باید مد نظر قرار گیرد.

در نظرسنجی که از ۱۰۷۵ شرکت در ۱۲ صنعت انجام شده و نتایج آن در HBR منتشر شده مشخص شده است که هرچه این اصول بیشتر در شرکت‌ها پذیرفته شده باشد، ابتکار عمل هوش مصنوعی آنها از نظر سرعت، کاهش هزینه، افزایش درآمد یا سایر اقدامات عملیاتی بهتر انجام می شود.

آنچه دراینجا اهمیت پیدا می‌کند نحوه تعامل انسان و ماشین در این فرایند است؛ لذا باید بدانیم که:

چگونه انسان‌ها می توانند به طور مؤثر ماشین آلات را تقویت کنند؟

چگونه ماشین‌ها می توانند کاری که انسان‌ها به بهترین وجه انجام می‌دهند را تقویت کنند؟

و چگونه می‌توان فرایندهای تجاری را برای بهینه‌سازی مشارکت دوباره انسان و ماشین طراحی کرد؟

می‌توان اینگونه بیان کرد که ماشین‌ها و انسان‌ها حقوق متقابلی در قبال یکدیگر دارند که اگر این حقوق به خوبی رعایت شود همکاری آنها بیشترین صرفه را عاید سازمان خواهد کرد.

حقوق ماشین‌ها بر انسان‌ها: انسان‌ها ماشین‌ها را هدایت می کنند

در هوش مشارکتی ماشین‌ها در برابر انسان‌ها از حقوقی برخوردارند. در این راستا انسان‌ها باید سه نقش اساسی را انجام دهند.

  • آنها باید ماشین‌ها را برای انجام برخی کارها آموزش دهند (Training)
  • نتایج کارها را انسان‌ها باید توضیح دهند نه ماشین‌ها، به ویژه هنگامی که نتایج متناقض یا بحث برانگیز است (Explaining)
  • و با نگهداری و بروز رسانی به موقع استفاده صحیح از ماشین‌ها را تداوم بخشند (sustaining)

حقوق انسان‌ها بر ماشین‌ها: ماشین‌ها انسان‌ها هدایت می کنند

علاوه بر این در هوش مشارکتی انسان‌ها نیز در برابر ماشین‌ها از حقوقی برخوردارند. دستگاه‌های هوشمند به سه روش به انسان کمک می کنند تا توانایی های خود را گسترش دهند:

  • تقویت (Amplifying) قدرت شناخت انسان‌ها و توسعه خلاقیت
  • تعامل (Intract) با مشتریان و کارمندان برای رهایی انسان‌ها از برخی از کارها
  • تجسم (Embody) مهارت‌های انسانی برای گسترش توانایی‌ها سازمان

کسب و کار خود را دوباره تجسم کنید

برای به دست آوردن بیشترین ارزش از هوش مشارکتی، شرکت‌ها ابتدا باید یک منطقه عملیاتی قابل توسعه را در سازمان خود کشف و توصیف کنند. این ممکن است یک فرایند داخلی معولی باشد، یا ممکن است یک مشکل بالفعل سازمانی باشد که می‌توان با استفاده از هوش مصنوعی آن را برطرف کرد.

جهت دسترسی به متن اصلی این مقاله در HBR اینجا کلیک کنید.

برای دسترسی به مقالات من در خصوص توسعه مدیریت به وبلاگ من مراجعه کنید.

علی فردوسی جهرمی ۱۸ شهریور ۱۳۹۹ ۰ توسعه مدیریت

دیدگاه خود را بیان کنید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.