در این نوشته به دنبال معرفی ماتریس قدرت-قدمت به عنوان یکی از ابزارهای برنامهریزی سبد کسبوکار هلدینگ هستم. در مقاله «برنامهریزی راهبردی هلدینگ» سطوح مختلف استراتژی را توضیح دادم. آنجا گفتم که طرحریزی راهبردی هلدینگ دو بخش اساسی دارد: برنامهریزی سبد و راهبردهای سرپرستی. هر یک از این دو موضوع را در مقالات جداگانهای توضیح دادم. در مقاله مربوط به برنامهریزی سبد سه منطق حاکم بر استراتژیهای سبد هلدینگ معرفی شد: منطق کسبوکار، منطق ارزشآفرینی و منطق بازار سرمایه. در مقاله دیگری ۸ ابزار برنامهریزی سبد کسبوکارهای هلدینگ را به طور مختصر توضیح دادم. یک از این ابزارها ماتریس قدرت-قدمت است که در این مقاله میخواهم آن را بیشتر توضیح دهم.
ماتریس قدمت-قدرت (ADL) یک روش ساختار یافته برای انتخاب راهبردها سبد کسبوکار بر مبنای مفهوم چرخه عمر محصول میباشد. نامگذاری این ماتریس به توسعه دهنده آن یعنی آقای لیتل (Arthur D. Little) برمیگردد. ماتریس پیشنهادی ADL دارای ویژگیهایی مشابه ماتریس بوستون (BCG) و مکنزی (GE) است. بدین معنا که تصویری از واحد کسبوکار را در فضایی دو بعدی ایجاد میکند. یک بعد از این ماتریس میزان بلوغ صنعت یا مرحله عمر آن را بیان میکند و بعد دوم موقعیت رقابتی یا میزان قدرت واحد کسبوکار را در صنعت مشخص میکند.
محور افقی نمودار یعنی میزان بلوغ یا چرخه عمر واحد کسبوکار ۴ بخش دارد: معرفی (Embryonic)، رشد (Growth)، بلوغ (Mature) و پیری (Aging). در ادامه هر یک از این ابعاد را توضیح میدهم:
محور عمودی نمودار یعنی قدرت واحد کسبوکار یا موقعیت رقابتی آن پنج ناحیه دارد: مسلط (Dominant)، قوی (Strong)، مساعد (Favorable)، نگهداشتنی (Tenable) و ضعیف (Weak). در ادامه هر کدام توضیح خواهم داد.
این ماتریس هم مانند سایر ابزارهای برنامهریزی سبد، نواحی مختلفی را ایجاد میکند و برای هر ناحیه توصیههای راهبردی مختلفی وجود دارد. اما برای پیادهسازی و استفاده از این ماتریس چهار گام اساسی وجود دارد:
بعد از شکل گیری ماتریس قدرت-قدمت جایگاه کسبوکارها بر روی این ماتریس مشخص میشود و میتوان بر اساس این جایگاه توصیههای راهبردی برای هر کسبوکار را بررسی کرد. توصیههای راهبردی هر یک از نواحی ۲۰ گانه ماتریس قدرت قدمت به شرح زیر میباشد:
آنچه در این مقاله توضیح داده شد شرحی بود بر ماتریس قدرت-قدمت، به عنوان یکی از ابزارهای برنامهریزی سبد کسبوکارهای هلدینگ. همانگونه که همواره گفتهام، ماتریسها استراتژیساز نیستند. این ماتریسها پیچیدگیهای محیط را برای ما در قالبی ساده و تصویری شبیهسازی میکنند تا تصمیمگیری برای استراتژیست تسهیل شود. بدیهی است که در این سادهسازی، بسیاری از عوامل نادیده گرفته میشوند و آنچه ما میبینیم خلاصهای دو بعدی است از واقعیت. بنابراین یک ماتریس به تنهایی نمیتواند مبنای تصمیمگیری باشد.
اگر ما فقط این ماتریس را مبنای تصمیمگیری قرار دهیم قطعاً دچار گمراهی خواهیم شد. راهکار غلبه بر این نقص ساده است. در درجه اول باید سبد کسبوکارها را با ابزارهای مختلف تحلیل کنیم و از این طریق آنها را در ابعاد مختلف ارزیابی کنیم. علاوه بر این به هیچ وجه توصیه نمیشود که ابزارها تعیین کننده راهبردهای سبد باشند. بلکه این هوش و خلاقیت استراتژیست و بحث و تبادل نظر گروهی است که میتواند با استفاده از این ابزارها به استراتژی برسد.
دیدگاه خود را بیان کنید