رساله من؛ بخش سوم: سیاستگذاری شبکه‌ای چیست؟

سیاستگذاری شبکه‌ای

در این مقاله می‌خوام یه قدری شبکه و سیاستگذاری شبکه‌ای رو توضیح بدم. بذار همین اول از خودت بپرسم: تا حالا شده احساس کنی تصمیم‌هایی که درباره آینده علم و فناوری کشور گرفته می‌شن، خیلی از واقعیت جامعه فاصله دارن؟ یا حتی بدتر، تصمیم‌هایی که هیچ‌وقت از مرحله حرف جلوتر نمی‌رن؟ من بارها این حس رو داشتم. و دقیقاً همین شد شروع بخش سوم از مسیر رساله‌م: جایی که فهمیدم مشکل فقط در «چی» بودن تصمیم‌ها نیست، بلکه بیشتر در «چطوری» گرفتن اون‌هاست. اینجا بود که وارد دنیای «سیاست‌گذاری شبکه‌ای» شدم.

قبل از اینکه بحث رو ادامه بدم باید بگم متن کامل رساله من در سایت ایرانداک تحت عنوان «ساز و کار شبکه‌ای مشارکت نخبگان علمی در فرایند تدوین خط‌مشی‌های علم و فناوری» قابل دسترسی هست. همچنین دو تا مقاله از رساله من استخراج شده:

همه چیز حول یک محور: سیاست‌گذاری شبکه‌ای

مفهومی که شاید اسمش ساده باشه، ولی پشتش کلی حرف و معناست. تو این مدل از سیاست‌گذاری، به‌جای اینکه چند نفر بالا بنشینن و برای بقیه تصمیم بگیرن، آدم‌های مختلف با دانش، تجربه و نقش‌های متفاوت کنار هم قرار می‌گیرن و به‌صورت جمعی تصمیم‌سازی می‌کنن.

چرا سیاست‌گذاری شبکه‌ای؟

تو روش‌های سنتی سیاست‌گذاری، همه‌چیز متمرکزه. یه گروه محدود (مثلاً چندتا مدیر ارشد یا مسئول دولتی) دور هم جمع می‌شن و با مشورت‌های پراکنده، یه سیاست می‌نویسن. بعد هم ابلاغ می‌کنن و انتظار دارن همه اجرا کنن.
اما واقعیت اینه که این مدل، برای دنیای پیچیده امروز اصلاً کار نمی‌کنه. چون:

  • مسائلی مثل توسعه علم و فناوری چندلایه‌ان
  • ذی‌نفع‌ها زیادن و متنوع
  • اطلاعات پخش شده‌ست و در اختیار یک نفر یا یک نهاد نیست
  • و از همه مهم‌تر: تغییرات سریع اتفاق می‌افتن و نیاز به انعطاف داریم

اینجاست که «سیاست‌گذاری شبکه‌ای» به کار میاد؛ مدلی که می‌گه اگه قراره تصمیم خوبی بگیریم، باید همه صداها رو بشنویم، داده‌ها رو به‌درستی رد و بدل کنیم، و بین آدم‌های کلیدی تعامل واقعی برقرار باشه.

فرق سیاست‌گذاری سنتی و سیاستگذاری شبکه‌ای

برای اینکه تصویر روشنی از تفاوت این دو مدل داشته باشیم، با یه مثال خیلی ساده توضیح می‌دم:

در سیاست‌گذاری سنتی، یه مدیر بالا دست می‌گه: «ما باید از فلان فناوری حمایت کنیم.» چند مشاور حرفی می‌زنن، یه سند نوشته می‌شه، و بقیه باید اجرا کنن. حتی اگه اون فناوری تو دنیا منسوخ شده باشه یا نیاز کشور نباشه.

اما در سیاست‌گذاری شبکه‌ای، متخصصان حوزه فناوری، کارآفرینان، استادای دانشگاه، سیاست‌گذارها، حتی مردم عادی و رسانه‌ها تو فرآیند تصمیم‌سازی شریک می‌شن. گفتگو شکل می‌گیره. داده‌ها به اشتراک گذاشته می‌شن. سیاست نهایی محصول یه تعامل جمعی و چندسطحیه.

شبکه دقیقاً یعنی چی؟

«شبکه» تو این فضا یه معنای خیلی دقیق‌تر داره. منظور از شبکه، مجموعه‌ای از افراد، نهادها، سازمان‌ها و گروه‌هاست که به‌طور مستمر با هم در ارتباط‌ هستن، اطلاعات رد و بدل می‌کنن، تصمیم می‌گیرن و عمل می‌کنن.

تو سیاست‌گذاری شبکه‌ای، این شبکه‌ها قلب تصمیم‌سازی‌ان. یعنی سیاست‌ها نه توی اتاق‌های بسته، بلکه توی این شبکه‌های باز شکل می‌گیرن. شبکه می‌تونه رسمی باشه (مثل یک شورای عالی) یا غیررسمی (مثل گروهی از پژوهشگران که در حوزه خاصی فعالن).

مزایای سیاستگذاری شبکه‌ای

اگه بخوام خیلی روشن و قابل لمس بگم چرا باید به سیاستگذاری شبکه‌ای فکر کنیم، دلایلش ایناست:

  • جمع‌سپاری تصمیم‌سازی: اطلاعات تخصصی فقط در یک جا نیست. باید افراد مختلف رو آورد وسط تا تصمیم‌ها جامع باشن.
  • چابکی و انعطاف‌پذیری: شبکه‌ها سریع‌تر می‌تونن واکنش نشون بدن چون ارتباطات توزیع‌شده‌ست.
  • شفافیت و مسئولیت‌پذیری بیشتر: چون افراد و گروه‌های مختلف درگیر تصمیم‌ها هستن، کمتر می‌شه توپ رو انداخت تو زمین بقیه.
  • افزایش اعتماد اجتماعی: وقتی آدم‌ها ببینن نظرشون واقعاً تو تصمیم‌ها مؤثره، اعتماد شکل می‌گیره.
  • تقویت هوش جمعی: شبکه یعنی جمع‌آوری خردهای فردی برای رسیدن به یک تصمیم هوشمندانه‌تر.

شبکه خوب چه ویژگی‌هایی داره؟

هر چیزی که اسمش شبکه‌ست واقعاً کارآمد نیست. یه شبکه واقعی تو سیاست‌گذاری باید ویژگی‌هایی مثل موارد زیر رو داشته باشه:

  • هدفی مشخص و مشترک: همه اعضا بدونن چرا دور هم جمع شدن.
  • اعتماد بین اعضا: بدون اعتماد، شبکه تبدیل به نمایش بی‌فایده می‌شه.
  • روابط دوسویه: اطلاعات باید از همه طرف جریان داشته باشه، نه فقط از بالا به پایین.
  • نقش‌های روشن: بدون دونستن اینکه کی قراره چی کار کنه، فقط سردرگمی درست می‌شه.
  • انعطاف در برابر تغییر: شبکه باید زنده باشه و بتونه خودش رو با تغییرات وفق بده.

چالش‌های سیاست‌گذاری شبکه‌ای

واقعیت اینه که سیاست‌گذاری شبکه‌ای به همون اندازه که هیجان‌انگیزه، چالش‌برانگیز هم هست:

  • هماهنگی سخت‌تره: چون افراد زیادی با دیدگاه‌های مختلف درگیرن.
  • مسئولیت‌پذیری ممکنه کم‌رنگ بشه: اگه ساختارها شفاف نباشن، هیچ‌کس پاسخ‌گو نیست.
  • احتمال تسلط گروه‌های قدرتمند: بازیگرهای پرنفوذ ممکنه شبکه رو به نفع خودشون هدایت کنن.
  • هزینه زمانی و سازمانی بالاتره: هماهنگی این‌همه عضو و تبادل اطلاعات، انرژی زیادی می‌طلبه.

اما اگر درست طراحی بشه، مزایاش به‌مراتب بیشتر از هزینه‌هاشه. به‌خصوص تو حوزه‌هایی مثل علم و فناوری که پیچیدگی‌هاش زیاده و نمی‌تونیم با مدل‌های ساده و سلسله‌مراتبی جلو بریم.

شبکه‌ها از بیرون هم تاثیر می‌گیرن

یکی از نکات خیلی مهمی که توی ادبیات پژوهش وجود داره اینه که شبکه‌ها تو خلأ نیستن. یعنی یه شبکه سیاست‌گذاری از محیط تأثیراتی می‌گیره. اما چه چیزهایی می‌تونن روی شبکه‌ها تاثیر بذارن؟

  • سیاست‌های کلان دولت‌ها
  • تغییر دولت یا وزرا
  • فضای رسانه‌ای و موج‌های اجتماعی
  • بحران‌های بین‌المللی (مثل تحریم یا جنگ فناوری)
  • مداخلات بازیگرهای غیررسمی یا ذی‌نفوذ

بنابراین سیاست‌گذاری شبکه‌ای باید نه‌تنها درون خودش رو تقویت کنه، بلکه در برابر فشارهای بیرونی هم مقاوم باشه. این یعنی: استقلال نسبی، شفافیت بالا، و حضور افراد متنوع که بتونن مسیر رو متعادل نگه دارن.

جمع‌بندی: چرا باید سیاست‌گذاری شبکه‌ای رو جدی بگیریم؟

اگر بخوام همه حرف‌هام رو جمع کنم، اینه:

دنیای امروز با مسائل ساده سروکار نداره. برای اینکه تصمیم‌های درست، قابل‌اجرا و قابل‌اعتماد بگیریم، باید سراغ سیاست‌گذاری شبکه‌ای بریم. مدلی که توش تصمیم‌گیری نه از بالا به پایین، که از همه طرف شکل می‌گیره. مدلی که توش نخبگان، متخصصان، مدیران و حتی مردم با هم تعامل می‌کنن تا بهترین راه ممکن پیدا بشه.

رساله من؛ بخش دوم: نخبه کیست و چرا باید در تصمیمات کشور سهیم باشد

علی فردوسی جهرمی ۰۵ تیر ۱۴۰۴ ۰ رساله من

دیدگاه خود را بیان کنید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.