تصور کنید در سال ۱۶۷۵ میلادی هستید. پادشاه انگلستان چارلز دوم، گروهی از دانشمندان برجسته را در گرینویچ جمع کرده است. این جلسه ساده، در واقع اولین جرقههای آن چیزی بود که امروز به عنوان «تاریخچه سیاستگذاری علم و فناوری» میشناسیم. این داستان، روایت پیوند ناگسستنی بین قدرت سیاسی و پیشرفت علمی است که طی قرنها شکل گرفته است.
در این مقاله، سفری تاریخی خواهیم داشت از اولین تلاشهای حکومتها برای هدایت علم تا نظامهای پیچیده سیاستگذاری امروزی. این سفر به ما نشان میدهد که چگونه فهم درست از تاریخچه سیاستگذاری در این حوزه میتواند چراغ راه آینده باشد.
قبل از اینکه بحث رو ادامه بدم باید بگم متن کامل رساله من در سایت ایرانداک تحت عنوان «ساز و کار شبکهای مشارکت نخبگان علمی در فرایند تدوین خطمشیهای علم و فناوری» قابل دسترسی هست. همچنین دو تا مقاله از رساله من استخراج شده:
سال ۱۸۵۰ در برلین را تصور کنید. وزیر علوم پروس با هیجان برای همکارانش توضیح میدهد: «این تحقیقات شیمیایی نه تنها دانش ما را افزایش میدهد، بلکه صنایع دارویی ما را تقویت خواهد کرد!» این لحظه، نقطه عطفی در تاریخچه سیاستگذاری علم و فناوری بود.
در سراسر اروپای قرن نوزدهم، این صحنه تکرار میشد. دولتها به تدریج دریافتند که علم میتواند ابزاری برای تقویت قدرت ملی باشد:
این دوره از تاریخچه سیاستگذاری نشان میدهد که چگونه ملیگرایی و منافع اقتصادی، شکلدهنده اولیه سیاستهای علمی بودند.
سال ۱۹۱۹. جنگ جهانی اول به پایان رسیده است. سیاستمداران اروپایی با تحلیل نتایج جنگ، به نقش حیاتی علم در قدرت نظامی پی بردهاند. این دوره از تاریخچه سیاستگذاری علم و فناوری شاهد دو دیدگاه متضاد بود:
از یک سو جان برنال، دانشمند مارکسیست، معتقد بود دولت باید علم را به شدت کنترل و هدایت کند. از سوی دیگر، میشل پولانیه با مفهوم «جمهوری علم» خواهان استقلال جامعه علمی بود. این مناظره تاریخی، هنوز هم در بحثهای سیاستگذاری علم و فناوری طنینانداز است.
جنگ جهانی دوم نقطه عطف دیگری در تاریخچه سیاستگذاری این حوزه ایجاد کرد. پروژه منهتن برای ساخت بمب اتمی نشان داد که وقتی دولتها منابع کافی در اختیار علم بگذارند، چه دستاوردهای شگفتانگیزی ممکن است.
سال ۱۹۴۵. ونوار بوش، مشاور علمی رئیسجمهور آمریکا، گزارش تاریخی خود را ارائه میدهد: «علم: مرز بیپایان». این گزارش، فصل جدیدی در تاریخچه سیاستگذاری علم و فناوری گشود.
بوش استدلال میکرد که دولت باید:
این دیدگاه، اساس سیستم سیاستگذاری علم و فناوری آمریکا را تشکیل داد. دهه ۱۹۶۰ با ورود اقتصاددانان به این عرصه، مفهوم نوآوری به تاریخچه سیاستگذاری این حوزه اضافه شد. آنها نشان دادند که چگونه سرمایهگذاری در علم میتواند به رشد اقتصادی منجر شود.
تاریخچه سیاستگذاری علم و فناوری در ایران اما داستان جالبی دارد. از تأسیس وزارت علوم در سال ۱۳۴۶ تا تشکیل معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری در دهه ۱۳۸۰، این مسیر پر از تجربیات آموزنده است.
یک لحظه کلیدی در این تاریخچه، تدوین «نقشه جامع علمی کشور» بود. اما این فرآیند با چالشهای جالبی روبرو شد:
این تجربه بخش مهمی از تاریخچه سیاستگذاری علم و فناوری ایران را تشکیل میدهد و درسهای ارزشمندی برای آینده دارد.
بررسی تاریخچه سیاستگذاری علم و فناوری به ما چند درس کلیدی میدهد:
تاریخچه سیاستگذاری علم و فناوری مانند آینهای است که میتواند آینده را روشنتر کند. با درک عمیق این تاریخچه، میتوانیم سیستمهای هوشمندانهتری برای آینده طراحی کنیم. شاید روزی، فصل جدیدی در این تاریخچه بنویسیم که به عنوان «مدل ایرانی سیاستگذاری علم و فناوری» شناخته شود.
دیدگاه خود را بیان کنید