رساله من؛ بخش ششم: مدل‌های سیاستگذاری علم و فناوری

مدل‌های سیاست‌گذاری علم و فناوری

وقتی می‌شنویم «سیاست‌گذاری علم و فناوری»، اولین چیزی که به ذهنمون میاد اینه که یه عده کارشناس یا مسئول می‌نشینن و تصمیم می‌گیرن که چه پروژه‌هایی باید اجرا بشه یا بودجه‌ها کجا خرج بشن. اما واقعیت خیلی پیچیده‌تره. پشت هر تصمیم علمی یا فناورانه، یک «مدل» یا «الگو» خوابیده که نشون می‌ده چطوری باید سیاست‌گذاری انجام بشه.

تو رساله‌ام، یکی از مهم‌ترین بخش‌ها همین بود: بررسی مدل‌های سیاست‌گذاری علم و فناوری. چون بدون شناخت این مدل‌ها، همه چیز در حد شعار باقی می‌مونه. شاید برات جالب باشه بدونی که حتی تفاوت در مدل سیاست‌گذاری می‌تونه سرنوشت یک کشور رو تغییر بده.

قبل از اینکه بحث رو ادامه بدم باید بگم متن کامل رساله من در سایت ایرانداک تحت عنوان «ساز و کار شبکه‌ای مشارکت نخبگان علمی در فرایند تدوین خط‌مشی‌های علم و فناوری» قابل دسترسی هست. همچنین دو تا مقاله از رساله من استخراج شده:

صفحه اختصاصی رساله من

چرا مدل مهم است؟

بذار با یه مثال بگم. تصور کن می‌خوای یه ساختمون بسازی. اگه فقط چند کارگر و آجر داشته باشی و همین‌جوری شروع کنی به چیدن دیوارها، احتمالش خیلی زیاده که آخر کار ساختمونت کج و معوج بشه. اما اگه یه نقشه مهندسی داشته باشی، می‌دونی کجا باید ستون بزنی، کجا پنجره بذاری، و چطور همه‌چیز رو هماهنگ کنی.

سیاست‌گذاری هم همینه. «مدل» در سیاست‌گذاری یعنی اون نقشه‌ای که به ما می‌گه:

  • چه کسانی باید تصمیم بگیرن،
  • فرآیند تصمیم‌سازی چطور پیش بره،
  • چه عواملی باید در نظر گرفته بشه،
  • و نهایتاً چطور این سیاست اجرا و ارزیابی بشه.

پس وقتی می‌گیم مدل‌های سیاست‌گذاری علم و فناوری، منظورمون همون نقشه‌هایی‌ست که می‌تونن تصمیم‌گیری رو منطقی‌تر، منسجم‌تر و کارآمدتر کنن.

از کجا شروع شد؟

اگه برگردیم به تاریخچه، سیاست‌گذاری علم و فناوری اول خیلی ساده بود. بیشتر به شکل دستور از بالا به پایین. یعنی دولت تصمیم می‌گرفت چه چیزی «علم» حساب بشه و کجا باید روش سرمایه‌گذاری بشه. نخبگان علمی معمولاً بیرون این فرآیند بودن و فقط به‌عنوان مجری در نظر گرفته می‌شدن.

اما کم‌کم، مخصوصاً از نیمه دوم قرن بیستم به بعد، دانشمندان و جامعه علمی فهمیدن که این مدل جواب نمی‌ده. علم و فناوری خیلی سریع‌تر از بوروکراسی حرکت می‌کنه. پس نیاز شد مدل‌هایی بیاد که مشارکت بیشتر، انعطاف بالاتر و شفافیت بیشتری داشته باشه.

مدل‌های سیاست‌گذاری علم و فناوری: از بالا به پایین تا شبکه‌ای

وقتی به مسیر تکامل مدل‌های سیاست‌گذاری علم و فناوری نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که این مدل‌ها شبیه یک طیف هستن. از یه طرف مدل‌های خیلی متمرکز و سنتی داریم، و از اون طرف مدل‌های باز و شبکه‌ای که امروزه بیشتر مطرح می‌شن. بذار دونه‌به‌دونه مرور کنیم.

۱- مدل دستوری یا متمرکز (از بالا به پایین)

این مدل، ساده‌ترین و قدیمی‌ترین شکله. توی این الگو، دولت همه‌کاره‌ست. تصمیم‌ها در یک اتاق بسته گرفته می‌شن و بعد به پژوهشگران، دانشگاه‌ها و صنایع ابلاغ می‌شن.

نقاط قوت این مدل:

  • سرعت تصمیم‌گیری بالاست، چون چند نفر تصمیم می‌گیرن و تمام.
  • برای شرایط بحرانی (مثل زمان جنگ یا بحران‌های ملی) می‌تونه مؤثر باشه.

اما نقاط ضعفش خیلی زیاده:

  • نخبگان و ذی‌نفعان واقعی عملاً نادیده گرفته می‌شن.
  • تصمیم‌ها بیشتر سیاسی می‌شن تا علمی.
  • انعطاف‌پذیری خیلی کمی داره.

۲. مدل خطی یا عرضه‌محور

تو این مدل، فرض بر اینه که علم تولید می‌شه، بعد خودش راهشو پیدا می‌کنه به فناوری، و بعد هم وارد جامعه و صنعت می‌شه. یعنی مسیر خطیه: پژوهش، فناوری، کاربرد، و توسعه.

این مدل سال‌ها تو سیاست‌گذاری علم خیلی محبوب بود. ولی مشکلش اینجاست که همیشه این‌طوری پیش نمی‌ره. خیلی وقت‌ها نیازهای جامعه و صنعت باعث می‌شن مسیر برعکس بشه؛ یعنی اول نیاز ایجاد بشه، بعد فناوری بیاد، بعد پژوهش.

پس این مدل بیش از حد ساده‌انگارانه بود و خیلی از کشورها رو به تصمیم‌های اشتباه کشوند.

۳. مدل تعاملی

این‌جا ماجرا جذاب‌تر می‌شه. تو مدل تعاملی، علم، فناوری، صنعت و جامعه در یک ارتباط دوجانبه هستن. یعنی نه فقط علم به فناوری جهت می‌ده، بلکه نیازهای بازار هم مسیر پژوهش رو تعیین می‌کنن.

این مدل خیلی به شرایط واقعی نزدیک‌تره. چون تو دنیای امروز، همه‌چیز به هم وصله. اگه جامعه نیاز به انرژی پاک داره، این نیاز می‌تونه تحقیقات دانشگاهی رو هم شکل بده. برعکس، یه کشف علمی می‌تونه صنعتی جدید خلق کنه.

۴. مدل شبکه‌ای یا حکمرانی مشارکتی

این همون چیزیه که تو مقالات قبلی هم روش مکث کردیم. تو این مدل، همه بازیگران نقش دارن: دولت، دانشگاه‌ها، صنعت، نهادهای مدنی، رسانه‌ها و حتی مردم عادی.

اینجا دیگه تصمیم‌ها فقط در یک وزارتخونه گرفته نمی‌شن. شبکه‌ای از افراد و نهادها با هم در تعاملن و از طریق گفت‌وگو، تبادل اطلاعات و اعتمادسازی، مسیر سیاست‌گذاری رو جلو می‌برن.

این مدل الان تو دنیا خیلی طرفدار داره، چون با واقعیت‌های پیچیده عصر حاضر سازگاره.

یک جمع‌بندی کوتاه

پس اگه بخوایم ساده کنیم، مدل‌های سیاست‌گذاری علم و فناوری چهار مرحله اصلی رو طی کردن:

  • از دستوری و متمرکز
  • به سمت خطی
  • بعد تعاملی
  • و نهایتاً شبکه‌ای

هرچی جلوتر اومدیم، نقش نخبگان، متخصصان و حتی جامعه پررنگ‌تر شده.

مدل‌های سیاست‌گذاری علم و فناوری در ایران؛ چرا همیشه داستان پیچیده‌تره؟

وقتی درباره مدل‌های سیاست‌گذاری علم و فناوری تو دنیا حرف می‌زنیم، همه‌چیز نسبتاً روشنه: کشورها مسیر تکامل مدل‌ها رو طی کردن، تجربه‌هاشون رو ثبت کردن و بر اساس اون جلو رفتن. اما وقتی پای ایران وسط میاد، اوضاع یکم متفاوت می‌شه.

چرا متفاوت؟

چند تا دلیل اصلی وجود داره:

  • ساختار سیاسی و اداری ما خیلی متمرکزه.
  • نهادهای مختلف بدون هماهنگی با هم کار می‌کنن.
  • نگاه سیاسی به علم و فناوری همیشه پررنگ‌تر از نگاه علمی بوده.
  • و مهم‌تر از همه، ارتباط بین دانشگاه، صنعت و دولت هیچ‌وقت اون‌طور که باید شکل نگرفته.

به همین خاطر، هر وقت خواستیم یکی از مدل‌های سیاست‌گذاری علم و فناوری رو پیاده کنیم، یا نصفه‌نیمه موند، یا در عمل تغییر شکل داد.

تجربه مدل دستوری در ایران

از همون روزهای اول بعد از انقلاب، مدل غالب تو ایران مدل دستوری یا متمرکز بود. یعنی تصمیم‌ها بیشتر در سطح دولت و نهادهای مرکزی گرفته می‌شد. وزارتخونه‌ها و شوراهای عالی سیاست‌گذار بودن و نخبگان بیشتر به‌عنوان مجری دیده می‌شدن.

مزیتش این بود که تو شرایط بحرانی مثل دوران جنگ، سرعت تصمیم‌گیری بالا بود. ولی مشکل اینجا بود که بعد از بحران هم این مدل ادامه پیدا کرد و فرصت مشارکت نخبگان خیلی کم شد.

مدل خطی و مشکلش در ایران

بعدها تلاش شد به سمت مدل خطی بریم. یعنی حمایت شدید از پژوهش‌های دانشگاهی با این فرض که خودشون یه روزی تبدیل به فناوری می‌شن.
این همون دوره‌ای بود که کلی مقاله و پایان‌نامه تولید شد، ولی سهم صنعت از این تحقیقات خیلی ناچیز بود. چون پل بین پژوهش و نیاز واقعی جامعه ساخته نشده بود.

این دقیقاً یکی از مشکلات اصلی ماست: فکر می‌کنیم صرفاً با تولید علم، خودبه‌خود توسعه اتفاق می‌افته. در حالی که دنیا مدت‌هاست فهمیده این نگاه کافی نیست.

تلاش برای مدل تعاملی

از اوایل دهه ۸۰ به بعد، بحث ارتباط صنعت و دانشگاه خیلی جدی‌تر مطرح شد. قراردادهای پژوهشی مشترک، پارک‌های علم و فناوری، مراکز رشد… همه این‌ها تلاش‌هایی بودن برای حرکت به سمت مدل تعاملی.

ولی چرا باز هم نتیجه کامل نبود؟ چون تعامل واقعی شکل نگرفت. صنعت بیشتر دنبال راه‌حل‌های سریع و ارزان بود، دانشگاه‌ها دنبال چاپ مقاله و ارتقای رتبه علمی. پس دو طرف زیاد به هم اعتماد نکردن.

مدل شبکه‌ای؛ آرزو یا واقعیت؟

در سال‌های اخیر، خیلی از سیاست‌گذاران از عبارت «شبکه‌سازی» و «حکمرانی شبکه‌ای» استفاده می‌کنن. شوراها، مجامع نخبگان، بنیاد ملی نخبگان… همه این‌ها تلاش‌هایی بودن برای شکل دادن به مدل شبکه‌ای.

ولی باز مشکل اصلی پابرجاست:

  • این شبکه‌ها بیشتر روی کاغذن تا در عمل.
  • نقش‌های اعضا شفاف نیست.
  • و خیلی وقت‌ها به‌جای تعامل آزاد، تصمیم‌ها از بالا دیکته می‌شن.

یعنی چیزی که داریم بیشتر شبیه یه نسخه ناقص از مدل شبکه‌ایه.

جمع‌بندی این بخش

پس اگه بخوایم خیلی ساده بگیم:

  • ایران مدل دستوری رو کامل تجربه کرده.
  • مدل خطی رو هم امتحان کرده ولی با نتیجه کم.
  • مدل تعاملی رو نصفه‌نیمه پیاده کرده.
  • و الان سر دوراهی مدل شبکه‌ایه: یا جدی بگیره و درست اجرا کنه، یا مثل بقیه نیمه‌کاره بذاره.

این مسیر نشون می‌ده که چقدر مهمه ما مدل‌های سیاست‌گذاری علم و فناوری رو فقط روی کاغذ نشناسیم، بلکه واقعاً به اقتضای کشور خودمون عملیاتی کنیم.

مدل‌های سیاست‌گذاری علم و فناوری در ایران: چرا انتخاب درست اهمیت حیاتی داره؟

خب، تا اینجا درباره مدل‌های مختلف سیاست‌گذاری علم و فناوری صحبت کردیم و بررسی کردیم که چطور ایران از مدل‌های متمرکز و خطی به سمت مدل‌های شبکه‌ای حرکت کرده. اما سوال اصلی اینجاست که چرا این تغییرات و انتخاب مدل‌ها برای آینده کشور این‌قدر اهمیت دارن؟ چرا نمی‌شه یک مدل رو انتخاب کرد و به همون ادامه داد؟

بذار اینطور بگم که انتخاب مدل مناسب سیاست‌گذاری علم و فناوری برای ایران هم مثل انتخاب یک مسیر برای آینده کشوره. یعنی نه تنها باید تصمیم بگیریم که کدوم مدل بهتر می‌تونه نیازهای امروز ما رو برآورده کنه، بلکه باید به خطرات و چالش‌هایی که انتخاب اشتباه به‌دنبال داره هم فکر کنیم.

خطرات انتخاب مدل‌های ناقص

تا حالا به این فکر کردیم که اگر دوباره بخواهیم مسیر اشتباه رو انتخاب کنیم، چه اتفاقاتی می‌افته؟

  • تکرار شکست‌ها: اگه دوباره مدل‌های ناکارآمدی مثل مدل دستوری رو در پیش بگیریم، دوباره شاهد مشکلاتی خواهیم بود که قبلاً باهاش مواجه شدیم. یعنی سیاست‌ها بدون توجه به نیاز واقعی کشور و با سرعت بالای تصمیم‌گیری اجرا می‌شن، اما در عمل اجرایی نمی‌شن.
  • اتلاف منابع: یکی از مشکلات اصلی ما اینه که در خیلی از مواقع، بودجه‌ها و منابع به درستی تخصیص پیدا نمی‌کنه. اگه مدل خطی رو انتخاب کنیم (که در آن علم و پژوهش خودبه‌خود به فناوری تبدیل می‌شود)، عملاً در مسیری بی‌پایان از تحقیقات بی‌نتیجه گرفتار خواهیم شد.
  • بی‌اعتمادی نخبگان: وقتی مدل‌هایی مثل «مدل متمرکز» انتخاب می‌شن، نخبگان علمی احساس می‌کنن که جایگاهی در تصمیم‌سازی ندارن. این باعث کاهش اعتماد به دولت و مشارکت نخبگان در پروژه‌های علمی و فناوری می‌شه.
  • وابستگی به الگوهای خارجی: در صورتی که همچنان بخواهیم از مدل‌های غربی کپی کنیم و به‌جای طراحی الگوهای مناسب برای بافت ایران، از دیگر کشورها الگو برداریم، دوباره با بحران‌های مشابه مواجه می‌شیم. مدل‌هایی که برای دیگر جوامع خوب بودن، ممکنه اصلاً در ایران جواب نده.

چرا مدل شبکه‌ای می‌تونه راه‌حل باشه؟

حالا که از خطرات مدل‌های اشتباه صحبت کردیم، وقتشه که به مدل شبکه‌ای به‌عنوان یکی از راه‌حل‌ها نگاه کنیم. این مدل، که بیشتر تو کشورهایی با سیستم‌های پیچیده و در حال توسعه مطرح می‌شه، مزیت‌های زیادی داره:

  1. چابکی و انعطاف‌پذیری: شبکه‌ها سریع‌تر به تغییرات واکنش نشون می‌دن. چون هر عضو شبکه به‌طور مستقیم در جریان تصمیم‌سازی قرار داره، بنابراین می‌تونیم سریع‌تر مشکلات رو شناسایی و رفع کنیم.
  2. مشارکت نخبگان و ذینفعان: در این مدل، نخبگان علمی، صنعتی و حتی مردم عادی می‌تونن نقش داشته باشن. یعنی تصمیم‌ها دیگه فقط به دست چند نفر خاص نیست.
  3. اعتمادسازی و شفافیت: وقتی شبکه‌ای تصمیم‌گیری می‌کنه، شفافیت بالاتر میره و افراد بیشتری از فرآیند آگاه هستن. این باعث میشه مردم به تصمیمات اعتماد بیشتری داشته باشن و اجرا راحت‌تر بشه.
  4. بهینه‌سازی منابع: چون تو این مدل، اعضای شبکه با هم در ارتباط هستن، منابع به‌طور بهینه تخصیص پیدا می‌کنن و از اتلاف اون‌ها جلوگیری میشه.

آینده‌نگری با مدل شبکه‌ای

مدل شبکه‌ای به ما این امکان رو می‌ده که پیش‌بینی بهتری از آینده داشته باشیم. وقتی نخبگان و کارشناسان مختلف از زمینه‌های مختلف کنار هم باشن، می‌تونیم از بحران‌های احتمالی جلوگیری کنیم. مثلاً اگر تهدیدی مثل تحریم‌ها یا بحران‌های جهانی پیش بیاد، شبکه می‌تونه سریع‌تر واکنش نشون بده و تصمیمات متناسب با شرایط جدید بگیره.

چرا این مدل برای ایران مناسب‌تره؟

مدل شبکه‌ای با ویژگی‌های جامعه ایرانی خیلی هم‌خوانی داره. ایران کشوری پیچیده با تاریخ و فرهنگ غنی است که از یک سو نخبگان زیادی در حوزه‌های مختلف داره و از سوی دیگه با مشکلات زیرساختی و اقتصادی روبروست. در چنین شرایطی، هیچ مدل خطی یا متمرکزی نمی‌تونه به تنهایی جوابگو باشه. فقط مدل شبکه‌ای می‌تونه هم از پتانسیل نخبگان استفاده کنه، هم نیازهای کشور رو شناسایی و برطرف کنه.

جمع‌بندی: مدل‌های سیاست‌گذاری علم و فناوری؛ نقشه راه آینده ایران

خب، حالا که همه این مسیر رو با هم مرور کردیم، وقتشه یه جمع‌بندی ساده داشته باشیم. ما از کجا شروع کردیم؟ از این سوال که اصلاً «مدل» در سیاست‌گذاری به چه دردی می‌خوره. بعد دیدیم که مدل‌های سیاست‌گذاری علم و فناوری چطور از شکل متمرکز و دستوری شروع شدن و کم‌کم به سمت مدل‌های تعاملی و شبکه‌ای حرکت کردن.

از گذشته چه درس‌هایی گرفتیم؟

ما یاد گرفتیم که:

  • مدل دستوری شاید تو شرایط خاص جواب بده، اما در بلندمدت باعث بی‌اعتمادی و ناکارآمدی می‌شه.
  • مدل خطی، ساده‌لوحانه‌ست و نمی‌تونه همه پیچیدگی‌های رابطه بین علم، فناوری و جامعه رو توضیح بده.
  • مدل تعاملی خیلی بهتره، چون نقش نیازهای جامعه و صنعت رو وارد بازی می‌کنه.
  • و در نهایت، مدل شبکه‌ای کامل‌ترین شکل سیاست‌گذاری علم و فناوریه؛ مدلی که همه ذی‌نفعان رو پای میز میاره و به خرد جمعی تکیه می‌کنه.

چرا آینده ایران به مدل شبکه‌ای وابسته‌ست؟

ایران امروز با یه چالش بزرگ روبه‌روئه: از یه طرف نخبگان علمی زیادی داره که تو جهان شناخته‌شدن، از طرف دیگه مشکلات ساختاری باعث می‌شه نتونیم از ظرفیت اون‌ها درست استفاده کنیم.
اگه دوباره برگردیم سراغ مدل‌های سنتی، نتیجه چیزی جز اتلاف منابع و بی‌اعتمادی بیشتر نخواهد بود. اما اگه شجاعت این رو داشته باشیم که به سمت سیاست‌گذاری شبکه‌ای بریم، چند تا اتفاق خوب می‌افته:

  • نخبگان احساس می‌کنن واقعاً مؤثرن.
  • اعتماد عمومی نسبت به سیاست‌های علمی بیشتر می‌شه.
  • سرعت واکنش کشور به بحران‌ها بالا می‌ره.
  • منابع علمی و مالی بهینه‌تر مصرف می‌شن.

آینده‌ای که می‌تونیم بسازیم

بذار یه تصویر روشن بسازم. تصور کن شبکه‌ای از استادای دانشگاه، پژوهشگرها، مدیرای صنعتی، سیاست‌گذارها و حتی استارتاپ‌های جوان دور هم جمع شدن. همه با هم در ارتباطن، نه از بالا به پایین، بلکه افقی و برابر.
هر وقت موضوعی مثل هوش مصنوعی یا انرژی‌های تجدیدپذیر مطرح می‌شه، این شبکه وارد عمل می‌شه، داده‌ها رو بررسی می‌کنه، نظرهای مختلف رو جمع می‌کنه و در نهایت به یک سیاست منطقی و قابل‌اجرا می‌رسه.

این همون چیزیه که اسمش رو می‌ذاریم مدل شبکه‌ای سیاست‌گذاری علم و فناوری. مدلی که آینده کشور می‌تونه روش بنا بشه.

حرف آخر

به نظر من، کلید پیشرفت ایران تو دهه‌های آینده در گرو اینه که سیاست‌گذاری رو از شکل دستوری و متمرکز به سمت مدل‌های تعاملی و شبکه‌ای ببریم.
مدل شبکه‌ای فقط یک شعار قشنگ نیست؛ یک ضرورت تاریخیه. چون دیگه نمی‌شه با تصمیم‌های فردی و دستوری به جنگ مسائل پیچیده امروز رفت.

پس اگر بخوام همه چیز رو در یک جمله بگم: مدل‌های سیاست‌گذاری علم و فناوری آینده ما رو می‌سازن، و انتخاب درست بین این مدل‌ها سرنوشت کشور رو تعیین می‌کنه.

علی فردوسی جهرمی ۰۶ شهریور ۱۴۰۴ ۲ رساله من

نظرات کاربران
  • سلام و خداقوت خدمت دکتر فردوسی عزیز

    تشکر از مطالب ساختارمند و گویای شما در خصوص “مدل های سیاستگذاری علم و فناوری”

    • سلام و عرض ادب
      ممنون از محبت شما 🌹

دیدگاه خود را بیان کنید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.