رساله من؛ بخش پنجم: ضرورت سیاستگذاری علم و فناوری

ضرورت سیاستگذاری علم و فناوری

تصور کنید در یک آزمایشگاه قرن هجدهمی ایستاده‌اید. دانشمندان مشغول کارهای شخصی خود هستند؛ یکی روی ترکیبات شیمیایی کار می‌کند، دیگری مشغول مطالعه حرکت اجرام آسمانی است. اما یک مشکل اساسی وجود دارد – همه این فعالیت‌های ارزشمند، پراکنده و بدون جهت مشخصی پیش می‌روند. اینجا بود که تاریخ به ما نشان داد: «علم بدون سیاستگذاری، مانند کشتی بدون سکان است!»

در این مقاله، از سلسله مقالات رساله من، به ضرورت سیاستگذاری علم و فناوری می‌پردازیم. از دلایلی که دولتها را مجبور کرد وارد این عرصه شوند تا پیامدهای اجتماعی که اگر به این ضرورت توجه نکنیم، گریبانمان را می‌گیرد.

قبل از اینکه بحث رو ادامه بدم باید بگم متن کامل رساله من در سایت ایرانداک تحت عنوان «ساز و کار شبکه‌ای مشارکت نخبگان علمی در فرایند تدوین خط‌مشی‌های علم و فناوری» قابل دسترسی هست. همچنین دو تا مقاله از رساله من استخراج شده:

فصل اول: سه فریاد هشدار دهنده که سیاستگذاران را بیدار کرد

سال ۱۳۷۷ بود که پژوهشگران سه زنگ خطر اساسی را به صدا درآوردند که ضرورت سیاستگذاری علم و فناوری را نشان می‌داد:

اولین فریاد: «بدون دخالت دولت، فناوری به بیراهه می‌رود!» تجربه نشان داده بود که بازار به تنهایی نمی‌تواند فناوری‌های مناسب را انتخاب کند. مثل کارخانه‌داری که فقط به سود کوتاه‌مدت فکر می‌کند و فناوری‌های مخرب محیط زیست را انتخاب می‌نماید.

دومین هشدار: «تحقیقات علمی مثل درخت بلوط است؛ دیر به ثمر می‌نشیند!» سرمایه‌گذاران خصوصی معمولاً حوصله منتظر ماندن دهه‌ها برای بازگشت سرمایه را ندارند. فقط دولت می‌تواند این سرمایه‌گذاری بلندمدت را انجام دهد.

سومین زنگ خطر: «بعضی بخش‌ها هرگز خودبه‌خود رشد نمی‌کنند!» خدمات عمومی مثل بهداشت و آموزش، همیشه جذابیت تجاری ندارند، اما بدون آنها جامعه به توسعه واقعی نمی‌رسد.

این سه هشدار، اولین جرقه‌های درک ضرورت سیاستگذاری علم و فناوری بود. اما داستان به همین جا ختم نشد…

فصل دوم: هفت کلید طلایی برای قفل توسعه

سال ۱۳۹۴، پژوهشگری هفت دلیل قانع‌کننده دیگر به ضرورت سیاستگذاری علم و فناوری اضافه کرد. این هفت کلید را با هم مرور می‌کنیم:

  1. نوآوری نیاز به رهبری دارد: مثل یک ارکستر بزرگ که بدون رهبر نمی‌تواند سمفونی زیبایی بنوازد، فناوری هم نیاز به هماهنگی دارد.
  2. فناوری بازی گروهی است: وقتی ده‌ها نهاد و سازمان درگیر هستند، فقط سیاستگذاری می‌تواند این بازیگران را هماهنگ کند.
  3. شرکت‌ها نیاز به مربی دارند: مثل ورزشکاری که به مربی نیاز دارد، بنگاه‌های اقتصادی هم نیاز به حمایت و راهنمایی دارند.
  4. غلبه بر عادت‌های قدیمی: فناوری‌های جدید اغلب با مقاومت روبه‌رو می‌شوند. سیاستگذاری می‌تواند این یخ مقاومت را آب کند.
  5. کاهش ریسک و نگرانی: فناوری همیشه همراه با عدم اطمینان است. دولت می‌تواند این ترس‌ها را کاهش دهد.
  6. حفظ دانش جمعی: مثل گنجینه‌ای که نباید پراکنده شود، دانش انباشته شده نیاز به محافظت دارد.
  7. پل بین علم و صنعت: فقط با سیاستگذاری است که می‌توان علم دانشگاهی را به فناوری صنعتی تبدیل کرد.

این هفت کلید، ضرورت سیاستگذاری علم و فناوری را بیش از پیش نشان داد. اما این پایان ماجرا نبود…

فصل سوم: پیامدهای اجتماعی؛ وقتی سیاستگذاری غایب است

تصور کنید شهری که در آن فناوری‌های جدید بدون هیچ برنامه‌ای معرفی می‌شوند. نتیجه چه می‌شود؟

  • شکاف طبقاتی عمیق‌تر می‌شود: فقط ثروتمندان می‌توانند از فناوری‌های جدید بهره ببرند.
  • بیگانگی اجتماعی: مردم عادی احساس می‌کنند از قافله پیشرفت عقب مانده‌اند.
  • تقلید کورکورانه: جامعه به جای درک علمی، به خرافه‌های جدید روی می‌آورد.
  • فرار مغزها: نوابغی که احساس می‌کنند جامعه قدرشان را نمی‌داند، به کشورهای دیگر می‌روند.

این تصویر تاریک، نشان می‌دهد که ضرورت سیاستگذاری علم و فناوری فقط یک بحث آکادمیک نیست، بلکه مسئله‌ای حیاتی برای جامعه است.

فصل چهارم: الزامات؛ ابزارهای یک سیاستگذار موفق

حالا که ضرورت سیاستگذاری علم و فناوری را فهمیدیم، باید ببینیم یک سیاستگذار موفق به چه ابزارهایی نیاز دارد:

  1. داشتن اطلاعات به‌روز: مثل ناخدایی که بدون نقشه نمی‌تواند کشتی را هدایت کند.
  2. مشارکت دادن همه بازیگران: از دانشگاهیان تا صنعتگران و جامعه مدنی.
  3. آینده‌نگاری: توانایی دیدن افق‌های دورتر از دیگران.
  4. توجه به بازار: علم باید بتواند به ثروت تبدیل شود.
  5. دیپلماسی علمی: استفاده از روابط بین‌الملل برای پیشرفت علمی.
  6. انعطاف‌پذیری: توانایی تطبیق با تغییرات سریع فناوری.

سخن پایانی: علم بدون سیاستگذاری، مانند رودخانه بدون مسیر است

ضرورت سیاستگذاری علم و فناوری امروز برای ما به اندازه ضرورت هوا برای تنفس روشن است. این سیاستگذاری نه تنها از انحراف علم جلوگیری می‌کند، بلکه مانند چراغی مسیر پیشرفت را روشن می‌نماید.

تجربه ایران به ما نشان داده که وقتی این ضرورت را نادیده بگیریم، با موازی‌کاری، پراکندگی منابع و نتایج محدود روبه‌رو می‌شویم. اما اگر به این ضرورت پاسخ درست دهیم، می‌توانیم به جایگاهی که باید دست یابیم.

علی فردوسی جهرمی ۱۰ مرداد ۱۴۰۴ ۰ رساله من، سیاستگذاری عمومی

دیدگاه خود را بیان کنید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.